دعای بچه کوچولوها....

خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی!

آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند که به من عیدی می‌دهند!

خدای عزیزم ! سلام . من پارسال با دوستم در خونه ها را می زدیم و فرار می کردیم . خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمی کنم !

ادامه مطلب ...

بهار من

مگر نمیدانی که زمستان بی وفایی با همه خودنمایی اش کوله بار برف و سرمایش را از زمین سرد و بی حاصل قلبم جمع می کند تا بهارعشـق از راه برسد و دوباره شکفتن و روییدن را به گل های ارغوانی رنگ احساس و سبزه باطراوت آرزوها بیاموزد..؟!!! مگر نمیدانی بلبل های عـاشق زمزمه آمدن بـهار زیبایی را در گوش درختان سـبز باغ عشق نجوا می کنند و نسـیم دل انگیز بهاری شمیم عشق و مهربانی را در بوسـتان سرسـبز رویـا آکنده می سازد...؟!!! مگر می شود...؟!!!مگر می شود بهار بیاید و تو نیایی...؟!!! تو خود از جنس بهــاری...!!! قلبت به نرمی و نازکی گلبرگی از نیلوفرهای آبی ست و احساست به لطافـت قاصدک هایی که با وزش نسیم عشق در آسمان نیلی رنگ قلبت به پرواز در می آیند...!!!  

بهـار می آید و بنفشه ها و رزهای وحشی از دل سرد و یخ زده زمین
سر بر می آورند و زمین ماتم زده زمستان به گستردگی نگاه بهاری ات سبـز میشود...!!!
اما اگر تو نیایی این همه شگفتی و زیبایی با خـزان بی شاخ و برگ زمستان برایم فرقـی
ندارد...!!!
 بیا و چشمـه
جوشان عشق را بر بوستان سرد و ماتم زده قلبم جاری کن تا بهار قلبم مملو از عطر خوش
وجود بی همتایت گردد...!!!

بهار

درخت غچه برآورد و بلبلان مستند

جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند

حریف مجلس ما خود همیشه دل می برد

علی الخصوص که پیرایه ای بر او بستند

بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط

ز بس که عامی و عارف به رقص برجستند

یکی درخت گل اندر سرای خانه ماست

که سروهای چمن پیش قامتش پستند

به سرو گفت کسی، میوه ای نمی آری

جواب داد که آزادگان، تهی دستند

تولد تولد تولدم مبارک

بفرمایید کیک