یاداشتهای روزانه

 دوهفته پیش برای ثبت نام ماشین  از یکی از دوستام پول قرض کرده بودم .امروز ماشینمو فروختم تا بدهیمو پس بدم .حالا باید یه ماه منتظر بمونم تا ماشین جدیدمو تحویل بگیرم.

از ماشین قبلیم خیلی خاطره دارم.مسافرت اصفهان - مسافرت قم.مسافرت شهر کرد-ماشین عروس برا عروسیم و برا عروسی عموی خانومم.تصادف با تیر چراغ برق(البته مقصر تیر برق بود سرعت داشت)تصادف با موتور سوار- تصادف با دوچرخه سوار- تصادف با نیسان آبی و...

تو همه تصادفاتم خودم مقصر بودم

- امروز چهارمین روز ماه رمضانه ولی برخلاف پارسال که همه ماه را روزه بودم متاسفانه اصلا نمیتونم روزه بگیرم.نه روزه و نه اهدای خون

هر روز 5دفعه باید قرص بخورم .همراه غذا- بعد از غذا- قبل از غذا.قبل خواب و بعدخواب.احتمالا با این همه قرص که میخورم معدم مشکل پیدا کنه ولی چه میشه کرد.قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی دچار شود.


توفانِ خنده‌ها...

 

من
درد در رگانم
حسرت در استخوانم
چیزی نظیر آتش در جانم پیچید.

 

سرتاسر وجود  مرا
گویی
چیزی بهم فشرد

تا قطره‌ای به تفته گی  خورشید
جوشید از دو چشمم
.
از تلخی
  تمامی  دریاها
در اشکِ ناتوانیِ خود ساغری زدم.

 

آنان به آفتاب شیفته بودند
زیرا که آفتاب
تنهاترین حقیقتشان بود
احساسِ واقعیتشان بود.
با نور و گرمی‌اش
مفهوم
 بی ‌ریای رفاقت بود
با تابناکی‌اش
مفهومِ بی‌فریب صداقت بود.

 

ای کاش می‌توانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بی‌دریغ باشند
در دردها و شادی‌ هاشان

حتی
با نان خشکشان

 

و کاردهایشان را
جز از برای ِ قسمت کردن
بیرون نیاورند

 

افسوس
آفتاب مفهوم
  بی‌دریغِ عدالت بود و

آنان به عدل شیفته بودند و
اکنون
با آفتاب گونه ای
آنان را
اینگونه دل فریفته بودند !!

 

ای کاش می‌توانستم
خون
  رگان  خود را

من

قطره
       قطره
             قطره

                   بگریم     

تا باورم کنند.

 

ای کاش می‌توانستم
یک لحظه می‌توانستم ای کاش

 

بر شانه‌های خود بنشانم
این خلقِ بی‌شمار را،
گرد حباب
 خاک بگردانم
تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست
و باورم کنند.

 

ای کاش

می‌توانستم!


 احمدشاملو

روانشناسی

1- چیزهایی که از آنها هراس دارید و ازمواجهه شدن با آنها اجتناب می ورزید را به چالش بکشید. به جلسات، محافل اجتماعی، مهمانی ها وهر مکانی که از نحوه تفکر دیگران نسبت به خود نگرانی دارید، حضور یابید.

۲- به فعالیت های مورد علاقه خود مشغول گردید. خود را متعهد سازید که کارهایی که برایتان لذت بخش است را انجام دهید تا براساس خواسته ها و امیال خود عمل کرده باشید، بدون ترس از طرز تفکر دیگران نسبت به خودتان.

۳- هرگز عقاید و ارزش های خود را به قصد جلب تایید دیگران تغییر ندهید. تایید و پذیرش دیگران یک مزیت است و نه یک نیاز.

۴- هرگاه فردی از شما درخواستی کرد قبل از اینکه به وی پاسخ مثبت دهید با خود بگویید: "آیا من واقعا با کاری که وی از من میخواهد تا انجامش دهم موافق هستم و یا از این بیم دارم که در صورت رد درخواست، وی ممکن است خشمگین، ناراحت و دلگیر شود و یا من مورد عدم پذیرش قرار گرفته و طرد شوم؟"

۵- چنانچه شما نگران رفتار نسنجیده خود در مقابل دیگران هستید، برخی اوقات برخی قوانین اجتماعی را نقض کنید

دیروز بلاخره وامم جور شد میخوام ماشینمو عوض کنم امروز ماشینمو می برم نمایشگاه ماشین که بفروشمش و یه ماشین نو ثبت نام کنم.4 سال پیش همچین روزی ماشین خریدم .40روز باید تو نوبت باشم 40 روز بدون ماشین

شنبه هفته دیگه هم باید برم دوره

دوره تخصصی ماشین آلات .هتل ورزش

لااقل خوبه یه هفته کمتر بخاطر بی ماشینی اذیت میشم.ماه رمضون هم که جایی نمیشه رفت .بنظرم فرصت خوبیه برای بی ماشین موندن.هرچند از انتظار بدم میاد


همه چیز

آموخته‌ام که خداوند

 همه چیز را در یک روز نیافرید.

پس چه چیز باعث شد

که من بیندیشم می‌توانم همه چیز

 را در یک روز به دست بیاورم.