بنویس : بابا مثل هر شب نان ندارد
سارا به سین سفره مان ایمان ندارد
بعد از
همان تصمیم کبری ابرها هم
یا سیل می بارد و یا باران ندارد
انگار بابا
همکلاس اولی هاست
هی می نویسد این ندارد آن ندارد
بابا انار و سیب و نان را
می نویسد
اما برای خواندنش دندان ندارد
بنویس کی آن مرد در باران می
آید
این انتظار خیسمان پایان ندارد
بسیار زیبا بود و جالب...