و چقدر تازگی دارد برایم
روزهایی
که
به امید آمدن کسی دلخوش نیستم
و
شب هایی
که
از نیامدنش دلگیر نمیشوم...
بی کسی هم عالمی دارد
یه نفرمیاد که دلم داره هواش
تو گوشِ دلم پیچیده زنگ صداش
خورشید نگاش اگه نتابه تو شب سیامون
در قطبِ ظلمت یخا جیم میشه کویره دلامون
وای اگه نیاد اونی که اسمش رو لب بهاره
اونی که اسمش اخرین برگ باغ انتظاره
ای که اسمِ تو طلوعِ باورِ صبح
اه اگه نیای با خنده از درِ صبح
وقتی شب میرسه مثِ یه همزادِ پیر
تو گلوم میشکنه فریادِ دستمو بگیر
بی تو در تقدیر مردابه دلم
خسته تر از روح گردابه دلم
تو بیا که اخرین برگ منی
ارزوی لحظه مرگ منی
تو بیا که خسته ام
ز جهان گسسته ام
(منوچهر طاهر زاده)
پ نوشت 1: امسال برا اولین شب میخوام هشت ساعت بخوابم تا الان که نتونستم بیشتر از چهار ساعت بخوابم
پ نوشت 2:امسال برا اولین شب سه ساعت مداوم تو نت بودم.تا الان هیچ شبی نبود که بیش از یه ساعت نت باشم.
پ نوشت 3: دلم تنگِ کسی هست