تو را دوست دارم

تو را به جای همه‌ی زنانی که نمی‌شناختم، دوست می‌دارم
تو را به جای همه‌ی روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام، دوست می‌دارم
برای خاطر عطر گستره‌ی بی‌کران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می‌شود، برای نخستین گل
برای خاطر جان‌داران پاکی که آدمی نمی‌رماندشان
تو را برای دوست‌داشتن دوست می‌دارم
تو را به جای همه‌ی زنانی که دوست نمی‌دارم، دوست می‌دارم

جز تو، که مرا منعکس تواند کرد؟
من خود، خویشتن را بس اندک می‌بینیم.
بی تو جز گستره‌ای بی‌کرانه نمی‌بینیم
میان گذشته و امروز.
از جدار آیینه‌ی خویش گذشتن نتوانستم
می‌بایست تا زندگی را لغت به لغت فراگیرم
راست از آن گونه که لغت به لغت از یادش می‌برند.

تو را دوست می‌دارم
برای خاطر فرزانه‌گی‌اَت که از آن من نیست
تو را به خاطر سلامت
به رغم همه‌ی آن چیزها که جز وهمی نیست، دوست دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی‌دارم
تو می‌پنداری که شکی، به حال آن به جز دلیلی نیست
تو همان آفتاب بزرگی که در سر من بالا می‌رود
بدان هنگام که از خویشتن در اطمینانم.

نظرات 3 + ارسال نظر
neda سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 18:03 http://http:\\start.aytakshop.com

سلام. وبلاگ زیبایی دارین.خوشحال میشم به منم سر بزنین. راستی برای تبادل لینک هم موافق هستم.

سلام
مرسی که به من سر میزنی
اگه منظورتون از تبادل لینک تبلیغ برای کالاهای شما باشد
متاسفام

گل مریم سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 20:26

من خیلی با این شعر خاطره دارم!

فریناز سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 22:12 http://delhayebarany.blogsky.com

چه قدر خوشگل بود
رفتم توی رویاهای قشنگم
به گذشته هام...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد