گشتیم همه مست ولی یار نداریم
دل در هوس ساقی و دلدار نداریم
مستیم ولی مست نه از جام می سرخ
با کاسه خون ساز
جهان کار نداریم
از مشکل ره با من فارغ ز چه گویی؟
باکی ز ره پر خم و دشوار نداریم
این تاک کجا رست این باده که اش
ساخت؟
کز شرب وی اینگونه نگهدار نداریم
می از گل حق ساقی ما حق
آری نظر عیش به هر خار نداریم
مست از می معبود جهاندار رحیمیم
جز او دگری یاور غمخوار نداریم