شمع مهر

تا جرعه ای ز خون دلم نوش می کنی

مستانه ، عهد خویش فراموش می کنی

ان شمع مهر را که به جان برفروختم

از باد قهر ، یکسره خاموش می کنی

هر دم مرا ببوی دلاویز موی خویش

از دست می ربائی و مدهوش می کنی

ترسم که همچو طبع تو سودائیم کند

این طره ای که زیب برو دوش می کنی

راز نهان عشق خود از چشم من بخوان

تا چندش از زبان کسان گوش می کنی

گر یک نظر به جوش درون من افکنی

کی اعتنا به خون سیاووش می کنی

ای ماه! رخ مپوش که چون شب دل مرا

در سوگ هجر خویش سیه پوش می کنی

ما را که بر وصال تو دیگر امید نیست

کی با خیال خویش هماغوش می کنی

قرآن از نگاه شریعتی

قرآن ! من شرمنده توام

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود

همه از هم میپرسند ” چه کس مرده است؟ ” چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .

ادامه مطلب ...

فقر چیست

فقر به معنی نداشتن توانایی برای تامین نیاز های ابتدایی خود وخانواده خود است. این تعریف کلی ترین تعریف از فقر است. همان طور که میدانید فقر در جوامع گوناگون و در نظر انسان ها با سلیقه های گوناگون تعریف شده است اما تعریف مشترک و کلی از فقر همین تعریف کوتاه است.

ادامه مطلب ...

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

 
حکایت دعوا بر سر < خال > از زمان خواجه حافظ شیرازی آغاز گردید و تا زمان معاصر ما کشیده شد ! داستان با بیتی از اشعار حافظ شروع گردید . سپس صایب تبریزی در سالهایی بعد بگونه ای انتقادی و با الگو برداری از اصل شعر حافظ را محکوم به اشتباهش کرد و نهایتا شهریار پاسخی زیبا و شنیدنی برای صایب تبریزی سرود

حافظ


اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را     به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

ادامه مطلب ...