ای آشنای غربت جمعه ظهور
کن یک مرتبه زکوچه ما هم عبور کن
حک شد به روی بال قنوت نمازمان
این خواهش قدیمی آقا ظهور کن
چشم انتظار قایق صیاد مانده ام
محض خدا بیا و مرا صید تور کن
من را که دور ماندهام از خاک کربلا
اقا بیا و همسفر بال نور کن
یک شب بیا میان حسینیه عزا
یادی زروضه های کنار تنور کن
الهی آ مین.....
شما هر موقع شعر میذاری من به شعر نظرم نمیاد واسه همین مجبورم اسمایلی بذارم
باز خوبه
از هیچی بهتره
خدا کند که بیایی هر چه زودتر تا همه ما واز جمله این آقا حمید چشمش به جمال زیبایت روشن شود آمین
اومدم بگم یادت رفت پول بهم بدی که شیرینی بخرم
مگر شما نگفتید شیرینی بخر بیار خب پول زور بده
من پول دادم

)
توحساب یارانتو نگاه کن
اونجا که نوشته سهمیه نان(منظورش شرینیه دیگه
این خواهش قدیمی آقا ظهور کن






چشم انتظار قایق صیاد مانده ام
محض خدا بیا و مرا صید تور کن
من را که دور ماندهام از خاک کربلا
خوش به حالت لا اقل تو کربلا رفتی
پرواز
پرواز میکنم،
به پشت ابرها.
خورشید را خواهم دید،
گرم خواهم شد،
پرواز را یادم هست.
نه بالم شکسته بود،
مثلا شاعر امام زمانی ؟ خجالت نمی کشی شعر دیگرانو می دزدی به اسم خودت مینویسی ؟