حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود نمی گوئیم وحرف هایی ست برای نگفتن ..حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی اورند...وسرمایه ی ماورائی هر کسی حرف هایی ست که برای نگفتن دارد...حرف هایی که پاره های بودن ادمیند و بیان نمی شودند مگر انکه مخاطب خویش را بیابند...
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقت است که هر شب به تو میاندیشم
به تو آری به تو، یعنی به همان منظره دور
به همان سبز صمیمی، به همان باغ بلور
ادامه مطلب ...درِ مطب دکتر به شدت به صدا درآمد. دکتر گفت در را شکستی! بیا تو. در باز شد و دختر کوچولوی نه ساله ای که خیلی پریشان بود به طرف دکتر دوید و گفت : آقای دکتر! مادرم! مادرم! و در حالی که نفس نفس میزد ادامه داد :
ادامه مطلب ...قربون ایرانسل برم با این طرحهای طلاییش وگرنه تو این بیابون بازم از بی اینترنتی یه هفته خماری میکشیدیم
مردان در مسیر عشق به وسعت نامتناهی نامردند، تا زمانی که به تسخیر قلب زن مطمئن نیستند گدایی عشق می کنند، اما همین که مطمئن شدند نامردی را در کمال مردانگی بجا می آورند.ا