-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 آبانماه سال 1393 19:10
دانشمندان متعقدند که مغز انسان فقط به اول و آخر کملات توجه میکنه برا هیمنه که تونستی اینو بخونی حالا از اول بخون ببین چند غلط داره
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 آبانماه سال 1393 11:22
دختری یک تبلت خریده بود. پدرش وقتی تبلت را دید پرسید: وقتی آنرا خریدی اولین کاری که کردی چی بود؟ دختر گفت: روی صفحه اش را با برچسب ضدخش پوشاندم و یک کاور هم برای جلدش خریدم. پدر: کسی مجبورت کرد اینکار را بکنی؟ دختر: نه! پدر: به نظرت با این کارت به شرکت سازنده اش توهین شد؟ دختر: نه پدر، اتفاقا خود شرکت توصیه میکند که...
-
«ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺳﺖ»
چهارشنبه 28 آبانماه سال 1393 08:21
ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﻳﮏ ﺟﻔﺖ ﮐﻔﺶ ﺧﺮﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﻧﮕﺶ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﻮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺍﻧﺪﮐﻲ ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﻲﮐﺮﺩ. ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: ﮐﻤﻲ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺭﺩ، ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﮐﻨﺪ. ﺧﺮﻳﺪﻡ، ﭘﻮﺷﻴﺪﻡ، ﺧﻴﻠﻲ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ ﻓﻘﻂ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ کرد. ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ : به هر ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻧﮕﻲ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻢ , ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮﻫﺎﻱ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﻲﭘﻮﺷﻢ! ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮﻫﺎﻱ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻫﻢ ، ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ...
-
!!
دوشنبه 26 آبانماه سال 1393 09:46
اما با این همه تقصیر من نبود که با این همه... با این همه امید قبولی در امتحان سادهْ تو رد شدم اصلاً نه تو ، نه من! تقصیر هیچ کس نیست از خوبی تو بود که من بد شدم! قیصرامین پو
-
دلم
یکشنبه 25 آبانماه سال 1393 08:05
دلم برای یک نفر تنگ است… نه میدانم نامش چیست… و نه میدانم چه می کند… حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم… رنگ موهایش را نمی دانم… لبخندش را هم… فقط میدانم که باید باشد و نیست…
-
یادم باشد . . .
یکشنبه 25 آبانماه سال 1393 07:59
♡ یادم باشد . . . که زیباییهای کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند ... ♡ یادم باشد . . . که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که من می خواهم باشند ... ♡ یادم باشد . . . برای اطرافیانم دعای خیر کنم، تا خداوند دست نوازشش را بر سرم بکشد ... ♡ یادم باشد . . . که هرگز خود را از دریچه...
-
دلــــتنــــگی
دوشنبه 19 آبانماه سال 1393 17:57
از دلــــتنــــگی چیزی شـنیــده ای؟؟؟ مثل این است که دســتت را با کــاغـذ بریده باشی! زخمی نمــیـــزند، خونی نمــیــریزد، ولــــی . . . . میــســوزاند "عجـــیــــــ ب میـســـوزانـد"
-
دیوار
چهارشنبه 14 آبانماه سال 1393 18:44
در سفری که به یکی از ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﺍﺳﭙﺎﻧﯿﺎ داشتم ﻭﺍﺭﺩ ﻗﻬﻮﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺷﺪﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺳﻔﺎﺭش ﺑﻮﺩﻢ ﺩﺭﮐﻤﺎﻝ ﺗﻌﺠﺐ ﺩﯾﺪﻢ ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺟﻠﻮﯼ ﭘﯿﺸﺨﻮﺍﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﻭﺗﺎ ﭼﺎﯾﯽ ﻭ ﯾﺎ ﺩﻭﺗﺎ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﻨﺪ ﯾ...ﮑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ . ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺭ ﺣﯿﺮﺕ ﻣﺎﻧﺪﻢ ! ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻢ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 آبانماه سال 1393 17:44
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 آبانماه سال 1393 16:24
-
تقدیر!!
جمعه 2 آبانماه سال 1393 17:39
حتی افرادی که معتقد هستند سرنوشت همه از قبل مشخص شده و قابل تغیـیـر نـیسـت,موقع رد شدن از خیابان هر دو طرف آن را با دقت نگاه می کنند...
-
باید باشد ...
پنجشنبه 1 آبانماه سال 1393 10:49
باید باشد یکی که انگیزه ات باشد برای بیدار شدن باید باشد یکی که انگیزه ات باشد برای شانه کشیدن توی موهایت .... باید باشد یکی که شانه هایش پناه گریه هایت باشد .. یکی که وجودش آرامش بخشت باشد ، باید آغوشی داشته باشی برای آرام شدن ؛ باید باشد یکی که توجه کند به آدمی ... باید باشد یکی که نشان بدهد شش دانگ حواسش متعلق به...
-
تفکیک جنسیتی
پنجشنبه 1 آبانماه سال 1393 09:59
در سرزمینی که در آن تفکیک جنسیتی از کودکی صورت گیرد، دخترانش پسرانش را گرگ تصور میکنند وپسرانش دخترانش را طعمه... در اوج گرایش و کشش با پیش زمینه ای آلوده عاشق میشوند، بدون هیچ شناختی... عشق میمیرد و ارتباط نابود، مردانش تنوع طلب میشوند و زنانش مرد ستیز . " امانوئل کانت "
-
از تو ای دوست دلم چرکین است
پنجشنبه 1 آبانماه سال 1393 09:27
همچو مرغی که به زیر پر خود برده در گوشه باغی سر خود می کشد از سر حسرت آهی مرغ بیچاره ز دل گه گاهی ...گاه گاهی که به آثار به جا مانده ز ویرانه خود می نگرد یا به شاخی که بر آن تا دیروز ...عالمی داشت در آن لا نه خود می نگرد همچو آن مرغ دلم غمگین است از تو ای دوست دلم چرکین است گر مرا درد دلی بود تو محرم بودی ...آری ای...
-
ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺭﯾﺎ ﮐﺎﺭﺍﻥ ﺣﺴﯿﻨﯽ
پنجشنبه 1 آبانماه سال 1393 08:34
ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺭﯾﺎ ﮐﺎﺭﺍﻥ ﺣﺴﯿﻨﯽ، ﺑﻪ ﺗﺒﻞ ﺯﻧﺎﯼ ﭼﺸﻤﮏ ﺯﻥ، ﺑﻪ ﻓﺸﻦ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺯﻥ، ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻋزﺍﺩﺍﺭﺍﯼ ﻏﺬﺍ ﺑﮕﯿﺮ، ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺎﺭﻭ ﺑﻪ ﺟﻮﻥ ﻣﯿﺨﺮﻥ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﺎﯼ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ، ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ قمه ﻣﯿﺰﻧﻦ ﺧﻮﻧﺸﻮﻥ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯿﺮﯾﺰﻩ ﻭﻟﯽ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺧﻮﻥ ﺍﻫﺪﺍ ﻧﮑﺮﺩﻥ، ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ، ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺟﻮﺭ آﺭﺍﯾﺶ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﮐﻪ ﻣﺪﺍﺡ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺍﺯ ﻫﻮﺵ ﻣﯿﺮﻩ، ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ...
-
فضول
دوشنبه 28 مهرماه سال 1393 18:11
زن به شوهرش : از دست این مامانت خسته شدم ، بهم توهین کرد ... شوهر : مامانم که 3 ماهه مسافرته ، چطور توهین کرده؟! زن : پستچی نامه آورد ... منم خوندم ، خوندم ، خوندم ، تهش نوشته بود ، فضول خانم ، اگه سیرخوندیش ، بده پسرم بخونه
-
آغوشِ تــــــــــو
یکشنبه 27 مهرماه سال 1393 18:32
آغوشِ تــــــــــو که باشد .... خواب دیگر بهانه ای برایِ خستـــــــــگی نـــــــــیست .. و تـــــــــپشِ هایِ قــــــــــلبت میشود لالاییِ کــــــــودکانه ام ........ کــــــــنارم بـــــــــــمان .... مـــــــــیخواهم .. صـــــــبح چشمانم در نگاهِ تــــــــو ... بیدار شود .. !
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 مهرماه سال 1393 09:20
-
خدای من
شنبه 26 مهرماه سال 1393 09:16
مادرم میگفت شنیدم پسر همسایه خیلی مومن است نمازش ترک نمیشود زیارت عاشورا میخواند روزه میگیرد مسجد میرود خیلی پسر با خداییست لحظه ای دلم گرفت ........ در دل فریاد زدم باور کنید من هم ایمان دارم نماز نمیخوانم ولی لبخند روی لبهای مادرم خدا را به یادم می آورد دست های پینه بسته پدرم را دست های خدا میبینم زیارت عاشورا...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 21 مهرماه سال 1393 09:03
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 مهرماه سال 1393 13:49
اینم از عیدی امسال بابام به من!! چیه باور نمیکنین؟! همون شلوارک سفیده رو میگم!! حسودی نکن :| :D
-
مرهــم
پنجشنبه 17 مهرماه سال 1393 19:32
مرهــم زخـم هـای کهنـه ام کنــج لبـان تـوسـت ، بوســه نمـی خـواهـم چیــزی بگـــو ... " احمـــــد شامــــلو "
-
ربنا
پنجشنبه 17 مهرماه سال 1393 12:34
-
بدون شرح
چهارشنبه 16 مهرماه سال 1393 17:05
مدیری از اهل تسنن در مدرسه به دانش آموزی گفت: فردا بدون ولی ات به مدرسه نمیای! صبح فردا، دانش آموز با دوستش به مدرسه اومد. مدیر با عصبانیت گفت پس ولی ات کجاست؟؟ دانش آموز گفت:این آقا پسر،ولی منه. مدیر سنی باز با عصبانیت به شاگرد میگه منو مسخره میکنی؟من گفتم سرپرستت رو بیاری یا دوستت؟! دانش آموز جواب میده، آقای مدیر...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 مهرماه سال 1393 10:23
با سادگی تمام بیصدا شکستیم چه زخمهایی که از عزیزان خوردیم اشک ها را پشت لبخندی مخفی می کنیم که خـــــیلی درد میکند و هیچ کس نمی فهمد...! ما را درد همین نفهمیدن می کشد... نـه زخــم ها...! " شـامــــــلو "
-
مناظره امام باقرعلیه السلام با اسقف مسیحیان در شام
پنجشنبه 10 مهرماه سال 1393 09:23
طولى نکشید اسقف بزرگ که فوق العاده پیر و سال خورده بود، وارد شد و با شکوه و احترام فراوان، در صدر مجلس قرار گرفت. آن گاه نگاهى به جمعیت انداخت، و چون سیماى امام باقر(علیه السلام) توجه وى را به خود جلب نمود، رو به امام کرد و پرسید: ▱ از ما مسیحیان هستی یا از این امت مرحومه(مسلمانان)!؟ ▰ از مسلمانان. ▱ از کدام گروهی از...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 مهرماه سال 1393 18:19
-
دلخوشم
سهشنبه 8 مهرماه سال 1393 18:56
روی پرده کعبه ... این آیه حک شده است: نَبئْ عِبَادِی أَنی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ♡❤ ✘ " بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم "✘ و من ... هنوز و تا همیشه به همین یک آیه دلخوشم ...
-
مسلمان
دوشنبه 7 مهرماه سال 1393 09:36
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت : بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟ همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم. جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 مهرماه سال 1393 16:26
کار دیگری نداریم من و خورشید برای دوست داشتنت بیدار می شویم هر صبح ... " احمد شاملو "