-
شروع دوباره
یکشنبه 10 تیرماه سال 1397 14:36
من به اوج تنهایی رسیده ام به عمق تاریکی من به تکرار رسیده ام به عادت حالا از اینجا که من هستم زندگی شروع دوباره دارد اما من دیگربه سحر زیبای افسانه هایش تن در نخواهم داد همینجا میمانم کنارهمین شروع دوباره
-
معجزه
یکشنبه 10 تیرماه سال 1397 14:27
در انتظار معجزه ، فصل به فصل رفته ام هم از خزان تکیده ام ، هم از بهار خسته ام به گرد خویش گشته ام ، سوار این چرخ و فلک بس است تکرار ملال ، ز روزگار خسته ام دلم نمی تپد چرا ، به شوق این همه صدا من از عذاب کوه بغض ، به کوله بار خسته ام همیشه من دویده ام ، به سوی مسلخ غبار از آنکه گم نمی شوم در این غبار ، خسته ام اردلان...
-
خدا
دوشنبه 23 مردادماه سال 1396 08:59
تنها کسی است که وقتی همه رفتند می ماند وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود وقتی همه تنبیهت کردند او می بخشد خدا را برایتان آرزو میکنم
-
میروم
دوشنبه 18 مردادماه سال 1395 15:38
میروم خسته و افسـرده و زار سـوی منزلگــه ویرانه خویش به خـدا می برم از شهـــر شما دل شوریــده و دیوانــه خویش می برم تا که در ان نقطه دور شستشویش دهم از رنگ گنـاه شستشویش دهم از لکه عشــق زین همـــه خواهش بیجا وتباه می برم تا زتو دورش ســـازم زتو ،ای جلــــوه امید محــــال می برم زنـــده بگورش سازم تا از این پس نکنــد...
-
یاد داشت های ماهانه2
دوشنبه 18 مردادماه سال 1395 15:36
حدود یه ماه میشه نیومدم اینجا.تو این مدت سه اتفاق مهم افتاد.اول اینکه بلاخره بعد دوماه ماشینم تحویل گرفتم.دوم اینکه مسئول مستقیمم تو شرکت به یه مرخصی طولانی مدت رفت و احتمالا دیگه نیاد سرکار چون ظاهرا داره یه جای دیگه کار میکنه و سوم اینکه دیروز حال امید خیلی خراب شد به زور نفس می کشید از ساعت 11 ظهر تا ساعت 4ونیم صبح...
-
یاد داشت های ماهانه
شنبه 26 تیرماه سال 1395 14:03
چهارشنبه گوشیمو گم کردم.اولش یه کم ناراحت شدم .یه کم دنبالش گشتم ولی بعدش بیخیالش شدم.دو سه روز بی گوشی بودم.یه کم سخته ولی آدم حس میکنه آزاده . کاش هیچوقت گوشی وارد زندگی آدم نمیشد. امروز 44 روز از ثبت نام ماشینم گذشت ولی همچنان خبری از ماشین نیست.هرچند بی گوشی بودن خوبه ولی بی ماشین بودن خیلی سخته .دیگه هیچوقت برای...
-
چه کسی
یکشنبه 20 تیرماه سال 1395 11:43
چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود، تنهایی؟ چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟ پیله ات را بگشا تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایی!!
-
یاد داشت های ماهانه
شنبه 12 تیرماه سال 1395 13:12
حدود 20 روز میشه چیزی ننوشتم (اما هنوز نمردم ای تنبل ای تنبل تکون بخور این تنبل).واقعا بی ماشینی سخته.عملا فلج شدم.تو قرعه کشی برا مشهد اسمم دراومده ولی بخاطر نداشتن ماشین کنسلش کردم.قسمت بشه اخرای شهریورماه میرم . دیشب دوباره نتمو شارژ کردم. دشتهایی چه فراخ! کوههایی چه بلند در گلستانه چه بوی علفی میآمد! من در این...
-
یاداشتهای روزانه
جمعه 21 خردادماه سال 1395 20:04
دوهفته پیش برای ثبت نام ماشین از یکی از دوستام پول قرض کرده بودم .امروز ماشینمو فروختم تا بدهیمو پس بدم .حالا باید یه ماه منتظر بمونم تا ماشین جدیدمو تحویل بگیرم. از ماشین قبلیم خیلی خاطره دارم.مسافرت اصفهان - مسافرت قم.مسافرت شهر کرد-ماشین عروس برا عروسیم و برا عروسی عموی خانومم.تصادف با تیر چراغ برق(البته مقصر تیر...
-
روانشناسی
پنجشنبه 20 خردادماه سال 1395 10:45
1- چیزهایی که از آنها هراس دارید و ازمواجهه شدن با آنها اجتناب می ورزید را به چالش بکشید. به جلسات، محافل اجتماعی، مهمانی ها وهر مکانی که از نحوه تفکر دیگران نسبت به خود نگرانی دارید، حضور یابید. ۲- به فعالیت های مورد علاقه خود مشغول گردید. خود را متعهد سازید که کارهایی که برایتان لذت بخش است را انجام دهید تا براساس...
-
آرامش
سهشنبه 18 خردادماه سال 1395 13:33
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 خردادماه سال 1395 15:28
دیروز بلاخره وامم جور شد میخوام ماشینمو عوض کنم امروز ماشینمو می برم نمایشگاه ماشین که بفروشمش و یه ماشین نو ثبت نام کنم.4 سال پیش همچین روزی ماشین خریدم .40روز باید تو نوبت باشم 40 روز بدون ماشین شنبه هفته دیگه هم باید برم دوره دوره تخصصی ماشین آلات .هتل ورزش لااقل خوبه یه هفته کمتر بخاطر بی ماشینی اذیت میشم.ماه...
-
همه چیز
شنبه 8 خردادماه سال 1395 17:37
آموختهام که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم میتوانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم.
-
مشکلات
چهارشنبه 5 خردادماه سال 1395 13:30
مشکلات زندگی مانند جدول کلمات متقاطع هستند برای حل آنها باید ابتدا سراغ مشکلات کوچک رفت گاهی مشکلات بزرگ خود به خود حل میشوند گاهی مشکلات نقطه تلاقی دارند گاهی به هم وابسته اند
-
پرواز
چهارشنبه 5 خردادماه سال 1395 13:21
پرنده بر شانههای انسان نشست. انسان با تعجب روبه پرنده کرد و گفت: اما من درخت نیستم. تو نمیتوانی روی شانههای من آشیانه بسازی. پرنده گفت: من فرق درختها و آدمها را خوب میدانم اما گاهی پرندهها و انسانها را اشتباه میگیرم. انسان خندید و به نظرش این بزرگترین اشتباه ممکن بود. پرنده گفت: راستی، چرا پر زدن را کنار...
-
گر بیایی
پنجشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1395 07:39
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست هر جا تب عشق است، دل در به دری هست دیروز گدایان همه دنبال تو بودند هر جا که شلوغ است یقینا خبری هست اجداد من از دیر زمان عاشق عشقند دیدید که در طینت ما هم هنری هست بازار مرا با قدمت گرم نکردی یک چند غلامی که بیایی ببری هست در غیبت شه روی به شهزاده می آرند صد شکر که در خانه آقا پسری...
-
قصه اینجاست
چهارشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1395 17:24
قصه اینجاست که شب بود و هوا ریخت بهم من چنان درد کشیدم که خدا ریخت بهم.. سیمین بهبهانی
-
همین الان
سهشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1395 10:44
فقیر بودن تنبل بودن بدبخت بودن و... خیلی راحته، اما تو به دنیا نیامدی که فقیر باشی، تو به دنیا نیامدی که بدبخت باشی، تو به دنیا نیامدی که ضعیف باشی، پس از هر لحظه برای خوشبختی و حرکت استفاده کن، و اصلا مهم نیست که قبلا چه کسی بودی... از همین الان شروع کن و همه چیز را تغییر بده... یادت باشد هیچکس به جز خودت مسوولِ...
-
ای زلیخا
دوشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1395 16:10
چنگ بر پیراهن یوسف بزن دیوانه وار ای زلیخا عشق اگر رسوا نسازد عشق نیست
-
قهرمان
پنجشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1395 11:32
قهرمان من کیست ؟! آنکس که نارنجک به .. نه! قهرمان من آن مردیست که عصر یک روز تابستانی سیگار خریدن را بهانه میکند و میزند به دل خیابان. راست پیاده رو را میگیرد و میرود. نه خطی حرفی صدایی اثری رفیقی چیزی ..رها .. میرود و دیگر باز نمیگردد. قهرمان من کیست ؟! آدمهایی که دغدغه رسیدن و چگونه رسیدن و یا حتی نرسیدن...
-
ادعا
پنجشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1395 11:29
جریان چیست ؟ چرا پیدا نمیشود جسد آنانی که ادعا میکنند برایمان میمیرند ؟
-
درد
پنجشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1395 09:22
طاقت فرساترین درد تنهایی است بی آشنا بودن است گنج بودن و در ویرانه ها ماندن است عشق داشتن و زیبایی نیافتن است زیبابودن و عشق نجستن است نیمه بودن است.ناتمام زیستن است بی انتظار گشتن است چنگ بودن و نوازنده نداشتن است نوازنده بودن و چنگ نداشتن است. متن بودن و خواننده نداشتن است در خلاء زیستن است برای هیچ کس بودن است برای...
-
رگبار..
چهارشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1395 18:46
چون سنگها صدای مرا گوش میکنی سنگی و ناشنیده فراموش میکنی رگبار نو بهاری و خواب دریچه را از ضربه های وسوسه مغشوش می کنی دست مرا که ساقه سبز نوازش است با بر گ های مرده هم آغوش میکنی گمراه تر از روح شرابی و دیده را در شعله می نشانی و مدهوش میکنی ای ماهی طلایی مرداب خون من خوش باد مستیت که مرا نوش میکنی تو دره بنفش غروبی...
-
من زنده ام!
چهارشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1395 18:18
مسافری در شهر بلخ جماعتی را دید که مردی زنده را در تابوت انداخته و به سوی گورستان میبرند و آن بیچاره مرتب داد و فریاد میزند و خدا و پیغمبر را به شهادت میگیرد که « والله، بالله من زندهام! چطور میخواهید مرا به خاک بسپارید؟ اما چند ملا که پشت سر تابوت هستند، بی توجه به حال و احوال او رو به مردم کرده و میگویند: «...
-
من زنده ام!
چهارشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1395 18:18
مسافری در شهر بلخ جماعتی را دید که مردی زنده را در تابوت انداخته و به سوی گورستان میبرند و آن بیچاره مرتب داد و فریاد میزند و خدا و پیغمبر را به شهادت میگیرد که « والله، بالله من زندهام! چطور میخواهید مرا به خاک بسپارید؟ اما چند ملا که پشت سر تابوت هستند، بی توجه به حال و احوال او رو به مردم کرده و میگویند: «...
-
قرارداد جدید
چهارشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1395 11:14
امروزقرارداد جدیدمون رسید.(خسته باشی قرارداد جدید ) همش 200 تومان افزایش حقوق باید برم با رییس صحبت کنم هرچند هیچ تاثیری نداره
-
دوست اش می دارم
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1395 18:02
دوست اش می دارم چرا که می شناسمش به دوستی و یگانگی شهر همه بیگانگی و عداوت است هنگامی که دستان مهربانش را به دست می گیرم تنهایی غم انگیزش را در می یابم . اندوه اش غروبی دلگیر است در غربت و تنهایی . هم چنان که شادی اش طلوع همه آفتاب هاست و صبحانه و نان گرم و پنجره یی که صبح گاهان به هوای پاک گشوده می شود و طراوت شمع...
-
زندگی
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1395 17:56
زندگی را زندگی کنیم بی بهانه هر صبح آغاز شویم دوباره عاشق شویم دوباره ببینیم دوباره لمس کنیم زندگی را بودنمان را احساسمان را و خود خودمان را
-
دیروز
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1395 17:50
دیروز ازمسافرت برگشتم..چادگان.اصفهان.کاشان.شهرکرد.قم.تقریبا مسافرت یه ماه پیش را تکرار کردم.بجز شهرکردکه دفعه قبل نرفته بودم.دیگه مسافرت تعطیل تا شهریورماه که اگه قسمت بشه میرم مشهد. چایت را بنوش نگران فردا نباش از گندمزار من و تو مشتی کاه میماند برای بادها نیما یوشیج
-
مسافرت
پنجشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1395 09:37
امروز برای یه هفته مرخصی گرفتم.میخوام یه هفته برم چادگان.حال و هوام عوض بشه برگردم.یه ماه خیلی کار داشتم همش درگیر گزارشات سالانه بودم