اسکناس 100 یوروئی – تجارت مدرن!!!(هنر اقتصاد دان)

It is the month of April, on the shores of the Black Sea . It is

raining, and the little town looks totally deserted. It is tough

times, everybody is in debt, and everybody lives on credit.

 

ماه آوریل است، درکنار یکی از سواحل دریای سیاه باران می بارد، و شهر کوچک همانند صحرا خالی بنظر می رسد. درست هنگامی است که همه در یک بدهکاری بسر می برند و هر کدام برمبنای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند.

 

 

Suddenly, a rich tourist comes to town.

He enters the only hotel, lays a 100 Euro note on the

reception counter, and goes to inspect the rooms upstairs in

order to pick one.

ناگهان، یک مرد بسیار ثروتمند وارد شهر می شود. او وارد تنهاهتلی که در این ساحل است می شود، اسکناس 100 یوروئی را روی پیشخوان هتل میگذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود

 

 

The hotel proprietor takes the 100 Euro note and runs to

pay his debt to the butcher.

 

صاحب هتل اسکناس 100 یوروئی را برمیدارد و در این فاصله می دهد و بدهی خودش را به قصاب می پردازد

ادامه مطلب ...

معنی برخی از کلمات

ادب : یعنی کمک به یک خانم زیبا در عبور از خیابان حتی اگر به کمک احتیاج نداشته باشد




ازدواج : قمار زندگی است و در قمار معمولا برد با کسی است که بیشتر تقلب کند




الکل : مایه گرانبهایی که همه چیز را محفوظ نگاه می دارد مگر اسرار را




اوراقچی : تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میدان




ایده آل : شوهری که بتواند با زنش بهمان دقت و ملایمتی که در مورد اتومبیل تازه اش دارد



رفتار کند




زوج ایده آل : شوهر کر و زن لال




بوسه : تصادفی که فقط یک سیلی به آدم ضرر می زند




بیست سالگی : دورانی که پسر ها دنبال معشوقه می گردند دختر ها دنبال شوهر




چشم : عضویکه چشم چرانها با آن ارتزاق می کنند




خسیس : کسی که وقتی خانه اش آتش می گیرد برای اینکه پول تلفن ندهد



تا اداره آتش نشانی بدود




خوش بین : مردی که تصور کند وقتی زنی پای تلفن خداحافظی کند گوشی را خواهد گذاشت




دست : عضوی که در سینما نزد صاحبش بند نمی شود




دوران تجرد : دورانی که معمولا برای مردها بعد از ازدواج شروع می شود




رفیق : کسی که همیشه به شما مقروض است




سوءظن : سعی در دانستن چیزیکه بعدا" انسان آرزو می کند ای کاش آنرا نمی دانست




سینما : جایی که پشت سر شما حرف می زنند




عشق : دردسری که برای فراموش کردن آن باید عشق تازه تری پیدا کرد




سرخ پوست : مرد خوشبختی که وقتی زنش اورا می بوسد صورتش ماتیکی نمی شود




سنجاق قفلی : تنها قفلی که بدون کلید باز می شود




مرد مجرد : کسی که هنوز عیوبی دارد که خود نمی داند




معجزه : دختر خانمی که زنگ آخر جیم شود و به سینما نرود




موش : خانم هایی که نصفه شب به جیب شوهر هایشان شبیخون می زنند




هالو : شوهری که دستکش ظرفشویی را بجای اندازه دست خودش اندازه دست زنش بخرد

معنی برخی از کلمات

ادب : یعنی کمک به یک خانم زیبا در عبور از خیابان حتی اگر به کمک احتیاج نداشته باشد




ازدواج : قمار زندگی است و در قمار معمولا برد با کسی است که بیشتر تقلب کند




الکل : مایه گرانبهایی که همه چیز را محفوظ نگاه می دارد مگر اسرار را




اوراقچی : تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میدان




ایده آل : شوهری که بتواند با زنش بهمان دقت و ملایمتی که در مورد اتومبیل تازه اش دارد



رفتار کند




زوج ایده آل : شوهر کر و زن لال




بوسه : تصادفی که فقط یک سیلی به آدم ضرر می زند




بیست سالگی : دورانی که پسر ها دنبال معشوقه می گردند دختر ها دنبال شوهر




چشم : عضویکه چشم چرانها با آن ارتزاق می کنند




خسیس : کسی که وقتی خانه اش آتش می گیرد برای اینکه پول تلفن ندهد



تا اداره آتش نشانی بدود




خوش بین : مردی که تصور کند وقتی زنی پای تلفن خداحافظی کند گوشی را خواهد گذاشت




دست : عضوی که در سینما نزد صاحبش بند نمی شود




دوران تجرد : دورانی که معمولا برای مردها بعد از ازدواج شروع می شود




رفیق : کسی که همیشه به شما مقروض است




سوءظن : سعی در دانستن چیزیکه بعدا" انسان آرزو می کند ای کاش آنرا نمی دانست




سینما : جایی که پشت سر شما حرف می زنند




عشق : دردسری که برای فراموش کردن آن باید عشق تازه تری پیدا کرد




سرخ پوست : مرد خوشبختی که وقتی زنش اورا می بوسد صورتش ماتیکی نمی شود




سنجاق قفلی : تنها قفلی که بدون کلید باز می شود




مرد مجرد : کسی که هنوز عیوبی دارد که خود نمی داند




معجزه : دختر خانمی که زنگ آخر جیم شود و به سینما نرود




موش : خانم هایی که نصفه شب به جیب شوهر هایشان شبیخون می زنند




هالو : شوهری که دستکش ظرفشویی را بجای اندازه دست خودش اندازه دست زنش بخرد

طـــــ ـ ـ ــــنز سیر تحول پسران در دانشگاه

ترم اول:

لباسهایتان اتو کشیده است!

میخواهید شاگرد اول شوید تا هم پول خوابگاه را ندهیدو هم برای بر و بچه‌ها، کلاس بگذارید!

چون هنوز کسی شما را نمیشناسه و شما هم متقابلا" کسی را نمیشناسید.

شاگرد دوم میشوید!! پول خوابگاه هرگزکم نمیشود.حتی ربع هم نمیشود.

هنوز کلاس نذاشته، از سوی دانشجویان دیگر به عناوین مهمی چون :

بچه مثبت، سوسول، بچه مرغوب، درازگوشخوان! گاگول و قشنگ، مفتخر میشوید.



ترم دوم:

چون شاگرد ممتاز نشدید حسابی خورده توی برجکتان!

تازه فهمیده‌اید اول شدن راهکارهای مخصوصی را میطلبد!

میخواهید خیلی چیزها را به خیلی‌ها ثابت کنید و به بعضی‌ها مشت محکمی بزنید!

خط اتوی لباسهایتان هنوز باقی مانده تلاش میکنید همه واحدهایتان را با نمرات متوسط پاس کنید.

ادامه مطلب ...

خانومهای محترم

فقط لطفا (کیف و چمدان)خود را در دسترس نگه دارید !
دائما به شوهرتان بگویید :
ولی خودمونیم ها ، تو بیریخت ترین خواستگارم بودی !
غذای شور و سوخته جلوی شوهرتان بگذارید .و قبل از اینکه به غذا لب بزند بگویید :
اینقدر بدم میاد از مردایی که از غذای زنشون ایراد می گیرن !
هروقت شوهرتان برای شما دسته گل خرید ، بگویید :
اِ ، باغچه همسایه چه گلهای قشنگی داره ! چرا کندیشون ؟!
هر وقت شوهرتان برای شما حرفای عشقولانه زد ، به طرز فجیعی از ته حلق بگویید :
هوووووووووووووووووق !
هر وقت مادر شوهرتان منزل شما دعوت بود ، به او محل نگذارید و بروید توی اتاقتان روزنامه بخوانید !
هر وقت دیدید شوهرتان مشغول تماشای مسابقه فوتبال می باشد ، به بهانه تماشای عمو پورنگ ، سریع کانال را عوض نمایید !
دائماً در حضور شوهرتان ،از عرضه و توانایی های مردان دیگر تعریف کنید !
برای تولد شوهرتان ، مسواک وخمیر دندان کادو بگیرید و بگویید
که عزیزم امیدوارم صد سال زنده باشی و دیگه هیچوقت دهنت بوی گند نده !
اگه شوهرتان با کلی قرض و قوله و وام گرفتن ، برای کادوی تولدتان یک عدد پژو 206 آلبالویی خرید ،
با دلخوری بگویید :
اگه با خواستگار قبلیم ازدواج می کردم حتما برام یه ماکسیما می خرید !
هر وقت دیدید که شوهرتان با خیال راحت خوابیده است ، برای ضد حال زدن به او بگویید :
عزیزم میدونی اگه الان مهریم رو مطالبه کنم باید بری گوشه زندان بخوابی ؟!
هر 5 دقیقه یکبار به محل کار شوهرتان زنگ بزنید و بگویید :
عزیزم فقط می خواستم مطمئن بشم که تلفنت مشغول نیست و حواست جمع کارته !
هر سال در سالگرد ازدواجتان به همسرتان بگویید :
عزیزم ، انگار همین چند سال پیش بود که در یک لحظه خر شدم و بله رو گفتم !
از همسرتان معنای عشق را بپرسید و بعد از اینکه 2 ساعت عشق را تفسیر کرد و برایتان داستان های عشقی تعریف کرد ، به او بگویید :
ابله !عشق یه چیزی مثل کشک و دوغه ، دروغه خُله ، دروغه !
هر وقت ، شوهرتان رازی را برایتان گفت و از شما خواست که پیش خودتان بماند و به کسی نگویید ،
سعی کنید ، کسی از دوستان ، فامیل و همسایه ها نماند که این راز به گوشش نرسد !
و هر وقت به دلیل عمل به توصیه های بالا شوهرتان تصمیم به طلاق دادن شما گرفت ،
با توجه به قحطی شوهر در جامعه ،با چشمانی پر از اشک به او بگویید :
منو ببخش عزیزم.
و بعد از اینکه کاملا خر شد ،
عمل به توصیه های بالا را از نو تکرار نمایید