یه روز بهم گفت: «میخوام باهات دوست باشم؛آخه میدونی؟ من اینجا
خیلی تنهام». بهش لبخند زدم و گفتم: «آره میدونم. فکر خوبیه.من هم
خیلی تنهام». یه روز دیگه بهم گفت: «میخوام تا ابدباهات بمونم؛ آخه
میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام». بهش لبخند زدم و گفتم: «آره میدونم
ادامه مطلب ...یک وکیل مجلس این طور فحش میدهد:
احمق بیقانون، کودن، بی اعتبارنامه، تو از مصونیت اخلاقی خود سوء استفاده کردهای. بدترکیب، قیافه
کبود. دیگر اعتماد من از تو سلب شد. دیگر دوستی من و تو وخیم گردید. مردهشور آن صدای زنگوله مانندت
را ببرد. یک جلسه دیگر اگر جلوی چشمم بیایی استیضاحت میکنم!
خانم یک افسر این طور فحاشی میکند:
ادامه مطلب ...چند شب پیش در میان مریض ها منشی ام وارد شد گفت یک آقایی که ماهی بزرگی در دست دارد آمده است و می خواهد شما را ملاقات کند.
یک مرد میانسال با یک لهجه شدید رشتی وارد شد و در حالی که یک ماهی حدودا ده کیلویی دریک کیسه نایلون بزرگ در دستش بود و شروع کرد به تشکر کردن که من عموی فلان کس هستم و شما جان او را نجات دادی و خلاصه این ماهی تحفه ناقابلی است و ...