خاخامی و کشیشی و شیخی خداپرست

بودنـد همسـفر همـه همـراه کاروان

در بحث و گفتگو که چه سان خرج می کنند

صدقات و نذر و وقف و وجوهات بیکران

خاخام گفت روی زمین می کشم خطی

پول و طلا و نقـره بریـزم به روی آن

در سمت راست هر چه که آمد از آنِ من

در سمت چپ از آن ِ خداوند لامکان

گفتا کشیش من بکشم ، گرد ، دایره

وانگاه پول صدقه بپاشم در آن میان

بیـرون دایـره ، ز برای مـن و عیـال

در مرکز آنچـه ماند ، برای خدایـگان

شیخ از چنین مهاجه برآشفت و نعره زد

ای لعنت خدا به شما ، ای حرامیان!

دست طمع دراز به آتش نموده اید

دوزخ گشوده بهر شما معده و دهان

مال خداست هر چه که انفاق می شود

او مالک است و رازق روزی انس و جان

ما بندگان بی سر و پا را نمی سزد

بیت المنال و مال خدا را چپوچیان

تصمیم از آن اوست که روزی به ما دهد

یا نعمتـش دریــغ نمایـد از این و آن

عیسی به دین خویش و موسی به دین

خویش باشد درست لیک نه از بهر آب و نان

آن دو از او سـوال نمـودند شیـخنا

پس شیوه تو چیست؟ بگو از برایمان

گفتا که من به عرش بپاشم هر آنچه هست

وانگاه گویم ای ملک الملک و المکان

اینها همه از آن تو باشد بدون شک

بردار هر چه را که بُود میل تو در آن

سهم من است هر چه که برگشت روی خاک

سهم خداست هر چه بماند در آسمان!

بهشت



برقص!
گویا کسی تو را نمی بیند...
عاشق شو!
گویا هرگز کسی دلت را نشکسته است...
و زندگی کن!
گویا بهشت همین جاست...!

دروغ


از آدم دروغگو نپرس چرا دروغ گفتی...
چون حتما با یک دروغ دیگر پاسخ خواهد داد !

" مارک تواین "

ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ


ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﭘﺲ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺷﻬﺮ ﻣﯿﮕﺬﺷﺘﻢ،
ﭼﺸﻤﻢ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎﯼ ﮔﺮﺍﻧﻘﯿﻤﺖ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﮐﻪ ﺑﻪﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﺮﯾﺴﺖ.
ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
"ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ " 
ادامه مطلب ...

مشتمان را باز کنیم تا آزاد شویم !

ﺑﻮﻣﯿﺎﻥ ﺍﻓﺮﯾﻘﺎ،ﺭﻭﯼ ﺗﻨﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺣﻔﺮﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﻔﺮﻩ ﻫﺎ ﮔﺮﺩﻭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ.

ﻣﯿﻤﻮﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﺮﺩﻭ،ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﯾﻦ ﺣﻔﺮﻩ ﻫﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺮﺩﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺸﺖ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ .

ﻣﯿﻤﻮﻥ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺟﯿﻎ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭﺑﺎﻻ ﻭﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯽ ﭘﺮﺩ،ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﺵ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺍﻡ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﻮﺩ.ﻭ ﻧﻬﺎﯾﺘﺎًﺷﮑﺎﺭ ﺷﮑﺎﺭﭼﯿﺎﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !!

ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻏﻠﻂ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺎﻓﺘﻨﯽ ﻣﺎ،ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺍﮔﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﻢ ﺁﺯﺍﺩ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ …