شروع دوباره

من

به اوج تنهایی رسیده ام

به عمق تاریکی

من به تکرار رسیده ام

به عادت

حالا از اینجا که من هستم

زندگی شروع دوباره دارد

اما من

 دیگربه سحر زیبای افسانه هایش تن در نخواهم داد

همینجا میمانم

کنارهمین شروع دوباره

معجزه

در انتظار معجزه ، فصل به فصل رفته ام

هم از خزان تکیده ام ، هم از بهار خسته ام

به گرد خویش گشته ام ، سوار این چرخ و فلک

بس است تکرار ملال ،‌ ز روزگار خسته ام

دلم نمی تپد چرا ، به شوق این همه صدا

من از عذاب کوه بغض ، به کوله بار خسته ام

همیشه من دویده ام ، به سوی مسلخ غبار

از آنکه گم نمی شوم در این غبار ، خسته ام


اردلان سرافراز