-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 شهریورماه سال 1389 01:08
-
چند ترفند بسیار جالب در ویندوز !!!
چهارشنبه 24 شهریورماه سال 1389 01:02
?- برای ایجاد یک Folder بدون نام اول یک Folder ایجاد می کنیم و بر روی آن Right Click می کنیم و گزیته Rename را انتخاب می کنیم در همین حال کلید Alt را پایین نگه داشته و از شماره های سمت راست صفحه کلید شماره 255 را می زنیم و بعد Enter می کنیم . 2- چگونه گزارش مشکل در Windows Xp را غیر فعال کنبم ؟ Control panel خود را...
-
تغییر نام کنترل پنل
چهارشنبه 24 شهریورماه سال 1389 00:55
یکی از اجزاء ویندوز کنترل پنل است که به طور عادی قابل تغییر نام نیست اما ما امروز این کار را انجام خواهیم داد.برای این منظور مثل همیشه واردRegisteryمی شویم حالا در منویEdit گزینهFindرا انتخاب کنید و عبارت 21ec20 را در کادر مربوطه تایپ کنید تا پوشه ی. {21EC2020-3AEA-1069-A2DD-08002B30309D}را پیدا کند خوب حالا در سمت...
-
به زن بودن خود افتخار کنید
چهارشنبه 24 شهریورماه سال 1389 00:54
28دلیل بسیار محکم برای اینکه به زن بودن خود افتخار کنید: 1- نام هر گل و زیبایی در طبیعت است را روی شما میگذارند. 2- هنگامی که رنگ پریده یا بیمار هستید با کمی وسایل آرایش میتوانید خود را زیباتر کنید و هیچ کس هم از شما ایرادنمیگیرد( کاری که بسیاری از آقایان مد روز یواشکی انجام میدهند). 3- تمام شاعران ایران زمین در...
-
مخفی کردن یک فولدر یا فایل به شکلی جدید و حیرت انگیز!
چهارشنبه 24 شهریورماه سال 1389 00:53
در این ترفند قصد داریم یک روش بسیار جالب و کاربردی را به شما معرفی کنیم که با استفاده از آن میتوانید یک فولدر یا یک فایل را در داخل ویندوز XP به سادگی کاملأ از صحنه روزگار محو کنید به شکلی که کاملأ مخفی و ناپیدا شود. سپس خودتان میتوانید با دانستن نام آن فایل و یا فولدر مجدد و به همان سادگی آن را بازیابی و ظاهر سازید....
-
« خواستگاری »
چهارشنبه 24 شهریورماه سال 1389 00:44
اوایل شب بود. دلشوره عجیبی تمام بدنم را فرا گرفته بود. بعد از اینکه راه افتادیم به اصرار مادرم یک سبد گل خریدیم. خدا خیر کسانی را بدهد که باعث و بانی این رسم و رسومهای آبکی شدند. آن زمانها صحرای خدا بود و تا دلت هم بخواهد گل! چند شاخه گل می کندن و کارشان راه می افتاد، ولی توی این دوره و زمونه حتی گل خریدن هم برای خودش...
-
شوخی با داستانهای کتاب فارسی
چهارشنبه 24 شهریورماه سال 1389 00:38
گاو ما ما می کرد گوسفند بع بع می کرد سگ واق واق می کرد و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند.او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند. موهای...
-
نامه مادر غضنفر ( جالبه )
چهارشنبه 24 شهریورماه سال 1389 00:24
غضنفر جان سلام! ما اینجا حالمام خوب است. امیدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. این نامه را من میگویم و جعفر خان کفاش براید مینویسد. بهش گفتم که این غضنفر ما تا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم. پدرت توی...
-
حمله ویروسی و غیر فعال شدن Regedit و Task Manager
چهارشنبه 24 شهریورماه سال 1389 00:16
بعضی از ویروسها برای مقابله با کاربر حرفه ای و ناتوان کردن او در بستن فایل ویروس اقدام به غیر فعال کردن Task Manager که در ویندوز از طریق ctrl+alt+delete ظاهر میشه میکنند.بدین طریق شما نمیتونین فایلها و برنامه های جاری سیستم رو ببینین و عمل End Task رو برای فایل مشکوک یا ویروسی انجام بدین. همچنین با غیر فعال کردن...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1389 23:56
And how beautiful these three important things in life perspective Dr.Ali Shariati stated و چه زیبا این سه چیز مهم در زندگی از دیدگاه دکتر علی شریعتی بیان شده Do not rely on three things never به سه چیز هرگز تکیه نکن Pride غرور Lie دروغ Love عشق Gallop is human with pride انسان با غرور می تازد Be lost with telling...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1389 23:53
جات تو دلمه! . . . . .... . . فقط جاتو خیس نکنی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1389 17:03
-
وصیت نامه ی گابریل گارسیا
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1389 16:53
اگر برای لحظه ای خداوند فراموش می کرد که من پیر شده ام و به من کمی دیگر زندگی ارزانی می داشت، شاید تمام آنچه را که فکر می کنم بازگو نمی کردم، بلکه تأمل می کردم بر تمام آنچه که بازگو می کنم چیزها را نه بر مبنای ارزش آنها که بر مبنای معنای آنها ارزش گذاری می کردم … کم می خوابیدم و بیشتر رؤیاپردازی می کردم، در حالیکه می...
-
حرف ها
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1389 15:40
حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود نمی گوئیم وحرف هایی ست برای نگفتن ..حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی اورند...وسرمایه ی ماورائی هر کسی حرف هایی ست که برای نگفتن دارد...حرف هایی که پاره های بودن ادمیند و بیان نمی شودند مگر انکه مخاطب خویش را بیابند...
-
چگونه مهارت های لازم برای صحبت در جمع را کسب کنیم؟
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1389 15:05
در زندگی همه ما مواقعی وجود دارد که باید در حضور چند نفر راجع به مسئله ای صحبت کنیم. ممکن است این صحبت در جلسه یا کنفرانسی باشد که رسمیت داشته باشد و ممکن هم هست که در یک جمع خانوادگی یا در محیط کار بخواهیم برای دوستان یا همکارانمان صحبت کنیم. اگر مهارت های لازم را در این زمینه داشته باشیم ، قطعاً روند کار با موفقیت...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1389 14:42
ترکه یه روباه مرده می بینه به خودش میگه خوب شد مرده وگرنه گولم می زد
-
به تو می اندیشم...........
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1389 00:14
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم چند وقت است که هر شب به تو میاندیشم به تو آری به تو، یعنی به همان منظره دور به همان سبز صمیمی، به همان باغ بلور به همان سایه، همان تصویری که سراغش ز غزلهای خودم میگیری به همان زل زدن از فاصله دور به هم یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم به تبسّم... به تکلم... به دلارایی تو به خموشی......
-
داستان کوتاه زنی در فرودگاه
دوشنبه 22 شهریورماه سال 1389 23:42
شبی در فرود گاه زنی منتظر پرواز بود و هنوز چندین ساعت به پروازش مانده بود . او برای گذراندن وقت به کتابفروشی فرودگاه رفت کتابی گرفت و سپس پاکتی کلوچه خرید و در گوشه ای از فرودگاه نشست . او غرق مطالعه کتاب بود که ناگام متوجه مرد کنار دستی اش شد که بی هیچ شرم حیایی یکی دو تا از کلوچه های پاکت را برداشت و شروع به خوردن...
-
داستان کوتاه مرد آرایشگر
دوشنبه 22 شهریورماه سال 1389 23:38
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند. وقتی به موضوع "خدا " رسیدند. آرایشگر گفت: من باور نمی کنم خدا وجود داشته باشد مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟ آرایشگر جواب داد: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود...
-
داستان کوتاه مرد هیزم شکن
دوشنبه 22 شهریورماه سال 1389 23:36
هیزم شکن صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده. شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت. متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد مثل یک دزد راه می رود مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ میکند. آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد...
-
داستان کوتاه روح دخترک
دوشنبه 22 شهریورماه سال 1389 23:33
درِ مطب دکتر به شدت به صدا درآمد. دکتر گفت در را شکستی! بیا تو. در باز شد و دختر کوچولوی نه ساله ای که خیلی پریشان بود به طرف دکتر دوید و گفت : آقای دکتر! مادرم! مادرم! و در حالی که نفس نفس میزد ادامه داد : التماس میکنم با من بیایید، مادرم خیلی مریض است. دکتر گفت : باید مادرت را اینجا بیاوری، من برای ویزیت به خانه کسی...
-
قربون ایرانسل
دوشنبه 22 شهریورماه سال 1389 23:07
قربون ایرانسل برم با این طرحهای طلاییش وگرنه تو این بیابون بازم از بی اینترنتی یه هفته خماری میکشیدیم
-
دکتر علی شریعتی:
دوشنبه 22 شهریورماه سال 1389 23:04
مردان در مسیر عشق به وسعت نامتناهی نامردند، تا زمانی که به تسخیر قلب زن مطمئن نیستند گدایی عشق می کنند، اما همین که مطمئن شدند نامردی را در کمال مردانگی بجا می آورند.ا
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 شهریورماه سال 1389 23:03
لره میره وسط آرنولد و بروسلی ، دستشو میندازه دور گردنشون ، میگه هیشکی زورش به ما 3 تا نمیرسه
-
بلاخره این پروژه ما هم تموم شد
یکشنبه 21 شهریورماه سال 1389 10:09
-
آهنگ بسیار زیبا از سیاوش سهراب
یکشنبه 21 شهریورماه سال 1389 09:47
خلوت یک بوسه
-
فلش زیبا از فرزین به نام عشق من
یکشنبه 21 شهریورماه سال 1389 09:32
دانلود توضیح:برای اجرای فایل بهflash player یا km player نیاز دارید.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 شهریورماه سال 1389 23:11
فراموش کردن کسی که دوستش داری مثل به خاطر آوردن کسی هست که اصلا نمیشناسیش!!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 شهریورماه سال 1389 23:07
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 شهریورماه سال 1389 22:58
آموزگار نیستم تا عشق را به تو بیاموزم ماهیان نیازی به آموزگار ندارند تا شنا کنند پرندگان نیز آموزگاری نمی خواهند تا به پرواز در آیند شنا کن به تنهایی پرواز کن به تنهایی عشق را دفتری نیست بزرگترین عاشقان دنیا خواندن نمی دانستند.