شعری از احمدشاملو

به جستجوی تو
بر درگاه کوه می گریم ،
در آستانه ی دریا و علف

به جستجوی تو
در معبر بادها می گریم،
در چار راه فصول،
در چار چوب شکسته پنجره ای
که آسمان ابر آلوده را
قابی کهنه می گیرد.

به انتظار تصویر تو
این دفتر خالی
تا چند
ورق خواهد خورد؟

جریان باد را پذیرفتن
و عشق را
که خواهر مرگ است ـ
و جاودانگی
رازش را
با تو درمیان نهاد

پس به هیات گنجی درآمدی:
بایسته و آز انگیز
گنجی از آن دست
که تملک خاک را و دیاران را
از این سان
دل پذیر کرده است !

نامت سپیده دمی است که بر پیشانی آسمان می گذرد
ـ متبرک باد نام تو! ـ

و ما همچنان
دوره می کنیم
شب را و روز را
هنوز را

نظرات 1 + ارسال نظر
<<<bodo2eshgh>>> سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:22 http://bodo2eshgh.tk

سلام وبلاگت واقعا مثل همیشه خوب و خوشگل بود. به من هم سر بزن. راستی اگه تو دوستات کسی بود برای وبلاگ نویسی بهم بگو. اخه میخوام نویسندگان وبلاگمونو زیاد کنیم و اکثر بچه های وبلاگ نویس رو جمع کنیم 1 جا مثلا 40 نفر بشیم وبلاگ نویسی کنیم.به نظر من که خیلی خوب میشه.بازم اگه کسی بود بهم بگو ممنون.

سلام
تشکر
خواستم به وبلاگت سر بزنم
هرکاری کردم باز نشد
بهرحال موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد