کامیون حمل زباله

روزی ما سوار یک تاکسی شدیم، و به فرودگاه رفتیم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون پرید. راننده تاکسی ام محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد!   راننده ماشین دیگر سرش را ناگهان برگرداند و شروع کرد به ما فریاد زدن. راننده تاکسی ام  فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد.

بنابراین پرسیدم: ((چرا شما تنها آن رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشین تان را از بین ببرد و ما را به بیمارستان بفرستد!)) در آن هنگام بود که راننده تاکسی ام درسی را به من داد که اینک به آن می  گویم: ((قانون کامیون حمل زباله.))
او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیون های حمل زباله هستند. آنها سرشار از ناکامی، خشم، و ناامیدی ( زباله) در اطراف می گردند. وقتی زباله در اعماق وجودشان تلنبار می شود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی میکنند. به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر بکنید، و بروید. زباله های آنها را نگیرید و پخش کنید به افراد دیگر ی در سرکار، در منزل، یا توی خیابان ها. حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمی دهند که کامیون های زباله روزشان را بگیرند و خراب کنند. زندگی خیلی کوتاه است که صبح با تأسف ها از خواب برخیزید، از این رو.....
((افرادی را که با شما خوب رفتار می کنند دوست داشته باشید. برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند دعا کنید.))
زندگی ده درصد چیزی است که شما می سازید و نود درصد نحوه برداشت شماست
نظرات 4 + ارسال نظر
درنا دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 http://www.dornah.blogfa.com

قشنگ ترین داستانی بود که خوندم
واقعا سعی می کنم اینجوری باشم
مرسی که در مورد وبم راهنماییم کردی

fzin دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 20:44 http://www.fzinfreer.blogfa.com

متشکرم که به وب من سر زدی

خیلی مطلب جالبی بود

هیچ وقت این مطلب یادت نره

ستوده سه‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 http://saba055.blogsky.com

کاشکی واقعا میتونستیم توی صورت آن کسی که اول صبح حالمان را میگیره لبخند بزنیم .
من که به شخصه نمیتونم .
خیلی سخته که نگاش کنی وهیچی نگی آخه میدونی بعضی ها درکشان پایینه ونمی دونند که از روی دلسوزی چیزی بهشون نمیگی فکر میکنند ازشون ترسیدی که حرفی نمی زنی وآن وقت دهنش را باز میکنه وهی حرف چرت وپرت می زنه این واقعا آدم را عصبی میکنه .
من موافق این نیستم .

جامعه مجموعه ای از افراد است .اگر هرکس به نوبه خودش رعایت کند در مجموع میبینی که کل جامعه رعایت کرده.از اونم بگذریم از این حرف مولانا نمیشه گذشت.گر فراق بنده از بدبندگیست.گرتو با بد٫بدکنی پس فرق چیست.

نزارصیر پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 21:40 http://catia7.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد