یاداشتهای روزانه من
متفرقهیاداشتهای روزانه من
متفرقهدرباره من
پیوندها
دستهها
برگهها
جدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- حمید 963
بایگانی
- فروردین 1402 1
- شهریور 1401 1
- مرداد 1401 1
- آذر 1400 1
- مهر 1400 1
- شهریور 1400 1
- مرداد 1400 2
- تیر 1400 1
- فروردین 1400 2
- تیر 1399 2
- مرداد 1398 3
- تیر 1398 2
- خرداد 1398 4
- مرداد 1397 1
- تیر 1397 9
- مرداد 1396 1
- مرداد 1395 2
- تیر 1395 3
- خرداد 1395 7
- اردیبهشت 1395 16
- فروردین 1395 4
- اسفند 1393 5
- بهمن 1393 1
- دی 1393 8
- آذر 1393 10
- آبان 1393 16
- مهر 1393 20
- شهریور 1393 19
- مرداد 1393 18
- تیر 1393 18
- خرداد 1393 24
- اردیبهشت 1393 21
- فروردین 1393 23
- اسفند 1392 21
- بهمن 1392 16
- دی 1392 10
- آذر 1392 3
- خرداد 1392 11
- اردیبهشت 1392 15
- فروردین 1392 5
- اسفند 1391 4
- مهر 1391 1
- شهریور 1391 1
- مرداد 1391 2
- تیر 1391 3
- اردیبهشت 1391 4
- فروردین 1391 7
- اسفند 1390 9
- بهمن 1390 13
- دی 1390 7
- آذر 1390 6
- آبان 1390 2
- مرداد 1390 2
- تیر 1390 1
- خرداد 1390 1
- اردیبهشت 1390 3
- فروردین 1390 4
- اسفند 1389 29
- بهمن 1389 33
- دی 1389 46
- آذر 1389 18
- آبان 1389 75
- مهر 1389 176
- شهریور 1389 187
آمار : 163517 بازدید
Powered by Blogsky
خدایا! شکرت!
یاد دارم در غروبی سرد سرد
می گذشت از کوچه ما دوره گرد
داد می زد : کهنه قالی میخرم
کوزه و ظرف سفالی میخرم
گر نداری ، هرچه داری می خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی و بغضش هم شکست
اول ماه است و نان در خانه نیست
ای خدا ! شکرت ولی این زندگی است !!؟
بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت : آقا ! سفره خالی میخرید؟
حمید
یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 17:46
سلام،
ممنون که بهم سر می زنی و با وجود بی معرفتی من ... شما سنگ تموم می گذارید .... این متن آپتون مو به تنم سیخ کرد .... خیلی زیبا بود ...
بدون که دوستت دارم و همیشه برات دعا می کنم داداش
[گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب]
بای
سلام نه اتفاقا من به وبی که زیاد سر میزنم وب شماست اما شما خیلی تند تند آپ میکنین ومنم نرسیدم به تندی شما سر بزنم.اما جدا میگم من خیلی سر میزنم.
سلام
منم تا تاریخ خاصی هر روز آپ میکنم
بعدش
سلام دوست عزیز.وبلاگت خیلی قشنگ و زیباست.
اگه تونستی به من هم سری بزن تا با هم تبادل لینک کنیم.[گل]
موفق باشید[گل]
بهتره هر روز آپ نکنی که مجبور بشی بعدش سوت بزنی
خواننده های وبلاگتون اینجوری راحت نیستن
نمیتونیم همه پستاتو بخونیم
هرچند این حرفم تکراریه ولی بازم میگم.تا تاریخ خاصی هر روز اپ میکنم وبعدش...
آخی چقد دردناک
آپیدم...
اپتو دیدم
قشنگ بید
منو یاد یه داستانی انداخت
یه روز گوشت نذری میبرن در یه خونه ی فقیر
خانم خونه درو باز میکنه
طرف میگه مادر جان گوشت نذری اوردم . خانومه میگه ایشاالله قبول باشه ولی من نمیتونم ازت قبول کنم
طرف میگه چرا ؟ من که قصد جسارت نداشتم
خانومه میگه بچه های من عادت ندارن گوشت بخورن
نمیتونم براشون بخرم
تا حالا سر سفره گوشت نبردم
اگه الآن قبول کنم بچه هام مزه گوشت و میفهمن و ازم توقع دارن بازم بخرم ولی من ...
عجب نظری دادما
من همیشه نظرام خودشون اندازه یه پستن
واقعا عجب نظری.در حد تیم ملی
دارم میرم!!!!
ای بهار ای آسمون
عیدی میرم به خونمون
داد میزنم ای جان ای جان ای جان
دارم میرم به خونه
دارم میرم به خونه!!!!
به هوای یار میرم
وای که چه بیقرار میرم
به خدا عاشقم و به عشق اون دیار میرم
واسه بوی کوچمون تنگه دلم تنگه دلم
واسه محلمون تنگه دلم تنگه دلم
میدونم از پنجره چقدر قشنگه منظره
دوباره زنده میشه برام هزار تا خاطره
من و یار مست بهار دست به دست تو کوچه ها
یاد اون روزها به خیر که یادشون قشنگتره
ای بهار ای آسمون
عیدی میدم به خونمون
داد میزنم ای جان ای جان ای جان
دارم میرم به خونه
دارم میرم به خونه!!!!
خواستم جــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو عوض شه شما بااهنگ بخون جای اندی خالی
تو رو خدا نهههه.اندی نههههه.ما همینجوریش داریم بندری میرقصیم.
لینکیدمت
مرررررررسی.من لینکیدم
خیلی زیبا بود
اشک تو چشام جمع شد
چقدرسخت..
ای خدا شکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرت
امروز یک شنبه۲۳/آبان/۱۳۸۹
چه روز خوبی حمید
خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــداراشکر
یه کم هوا سرد شده
خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدارا شکر
من از گرما بدم میاد
خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــداراشکر
ولی امروز دوشنبس*لعنت بر شیطون/هوا سرده و منم سرما خوردم*لعنت بر شیطون/من از سرما بدم میاد*لعنت برشیطون
تا خوندمش بغض گلومو گرفت
داستان خیلی تاثیر گزاری بود
خدایا..........به من زیستنی عطا کن
که در لحظه مرگ بربی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است
حسرت نخورم ومردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم
دکتر علی شریعتی
سلام دوست عزیز.
انگار سرما خوردی خدا بد نده .
چایی برات آوردم مگر نیومدی به وبم که چایی بخوری منم خودم اومدم زحمتت کمتر بشه .
ممنون از اینکه بهم لطف داری من هر کجا باشم به یاد دوستان خوبم هستم .
سلام مرسی نظر لطفتونه.واقعا چایی چسبید.بله متاسفانه سرما خوردم اونم اساسی
میدونم شما که پسری راجب مطلب من یه جور دیگه فکر میکنیو حتما از جنس خودت دفاع میکنی
خوب حق هم داری پسری دیگه
ولی من ...
من بیشتر اهل حمله ام نه دفاع.اجع به مطالبت هم اگه فکر بد میکردم لینکت نمیکردم.
مو به تنم سیخ شد با این شعر
خیلی هم خوبه چون الان موهای سیخ سیخی مد شده
من الآن ناراحتم
خیلی هم ناراحتم
اگه حرفی زدم که ناراحتتون کرده معذرت
انشاالله دیگه هیچ وقت ناراحت نباشی و همه گریه هات گریه شوق و از خوشحالی زیاد باشن
منم ناراحت نکردی
سلام حمید جان.
لینک شدین.
اگه میتونی منو با اسم زیباترین اشعار لینک کن.
موفق باشی
لینکیدمت
خدایا منم میگم شکرت....
سلام حمید عزیز
بنده شرمنده ی مهربانی شما نازنین هستم.
خدا حفظتان کند
حمید جان اشک منو در آوردی؟
خدا خیرت بده. تو این قیل و ویل هدفمندی یارانه تو هم صاف زدی تو شکم مستضعفای گرسنه؟!
بازم خدا را شکر همدرد داریم.
خدایا درمان هم برسان.