نظرات 7 + ارسال نظر
ستوده چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:53

سلامممممممممممممممم من اومدم .
لطفا در را باز کنید من چای میخوام سردم شده .
حالا اومدیم وتماشا کردیم چی کیر ما میاد ؟؟؟؟؟؟؟؟
مثلا از دور تماشات کنه چی میخوای بهش بگی ؟؟؟؟؟؟؟؟

خوش اومدی ولی من خونه نیستم
چایی هم نمیدیم یارانشو گرفتید
نمیدونم اینو به اون منگل شماره ۱۷۳بگید که اومده داره تماشا می کنه
واقعا چی گیرت میاد ها
میگم تماشا نکن زشته نامحرم اینجا هست
ولی خودمونیم سوختن هم تو این هوای سرد حال میده نهه غلام

فریناز چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:39

بازم به قدرت مریم گلی ایول که تو را مجبور میکنه نظر فعال کنی.....

خوشم اومد مریم جونم...

شب درازست و قلندر بیدار
همین روزاس که میبینی مریم گلی افقی راه میره
نقشه قتلشو کشیدن
از هر طایفه ای یه نفر میریزه سرش تا قتلش گردن یه نفر نیوفته(مثل زمان پیامبر)

گل مریم چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 18:35

سلام
نظر خاصی نداشتم، فقط می خواستم بدونم اون آدم کیه؟!

فکر کردی به همین راحتیاس
حواست به خودت باشه
همین روزاس که مثل استادتون ترورت کنن
سعی کن خودرو شخصی سوار نشی
به رفتگرا اطمینان نکنی

ستوده چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 19:10

کجاییییییییییییییییییی چرا کسی در را باز نمیکنه .چرا جوابم را نمیدن من سردم شد از بس که پشت در موندم الان سرما میخورم .
یکی به دادم برسه من از تاریکی وحشت میکنم

نیایی
من ناخوشم (انفولانزای گورخری گرفتم)
ما دربازکن رنگی تابان داریم(دیدم دست خالی اومدی درو باز نکردم)

ساناز پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:24

فریناز پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 14:39

خب من که قول نمی دم تو را لو ندم

مرییییییییییییییم...
پاشو بریم دزفول...!!!

همش زیر سر این حمیده که قراره همین روزا...

اون که تو شهر خودش جونش درامان نیست چه برسه به اینکه بیاد دزفول.اگه اومد خونش پاخودت

زهره پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 17:36

دیر گاهیست که ما تشنه دیدار توییم قد رعنا بنما جمله خریدار توییم

فروشی نیست
اجاره به شرط تملیک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد