و باز هم انتظار

نشسته ام به امیدی که شاه زیبایی    

 بیاید از ره و برهاندم ز تنهایی  

تمام هفته به امید شنبه ای آزاد    

 کنیسه ها و من و جام زرد صهبایی  

 مسیح مریم یکشنبه ها به ناقوست  

 بیا که خسته ام از انتظار ترسایی 

 دوشنبه ها همه مستند شاعران گویی    

که رودکی بسراید به سبک نیمایی 

 سه شنبه ها من و این جام از تهی لبریز     

و چارشنبه که هستم به اوج شیدایی 

 دلم گرفته ازین پنجشنبه های غریب  

 بگو که می رسد آن جمعه ای که می آیی

نظرات 4 + ارسال نظر
ستوده شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:25

انشالله که هر چه زودتر انتظارت به سر آید .
الان بارونه وشیرینی فروشی بسته است .

خودت خانومی این همه کمالات داری
شرینی فروشی کیه
خودت درست کن

فریناز شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 13:49 http://delhayebarany.blogsky.com

چه قدر امام زمان دوست داره داداش

کاش ما هم دل تو را داشتیم.ما هم منتظرشیم ...
***مـ ـنـ ـتـ ـظـ ـرشـــــ***

ساناز یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:37

سلام شعر قشنگیه واقعا بگو کی می رسد ان جمعه ای که تو بیایی

میرسد به زودی

سمر یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 21:09

سلام ، شعر وقتی به نام امام زمان عج باشه ، صحیح نیست که بدون بردن نام شاعر باشه ، انشاءالله که شاعرش حلالت کنه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد