دماغ

انگشت کرد توی دماغ کوچکش و اهسته مالید گوشه ی فرش

مادر دید

کتک مفصلی خورد و بعد ازآن

انگشت میکرد توی دماغ کوچکش و اهسته و با دقت  میمالید به لباس های مادر توی کمد!

نظرات 5 + ارسال نظر
فریناز پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 21:10 http://delhayebarany.blogsky.com

سلام آقا داداش.
قالب نو مبارک...
یه دفعه جا خوردیما

سلام
قالب قبلی را دادم تعمیر
دو سه روز دیگه برمیگردم به قالب قبلی

hasti پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 22:24 http://www.hasti119.blogfa.com/

سلام
فکر کردم اشتباهی اومدماقالب نو مبارک!
حالا چرا تعمیر
ممنون که سر نمیزنی

سلام.درست اومدی.نو نیست دست دوم خریدم.یاتاقان زده فرستادم تعمیر.خواهش میکنم.

ghasedak جمعه 1 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:42 http://www.earsplitting-silence.blogsky.com/

هه هه هه ...
ها ها ها ...
هی هی هی ...
هو هو هو ...

ایهاهاهها

یلدا جمعه 1 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 19:13

قالب نومبارک آق سهیل

مرسی ستاره خانوم

ستوده شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 15:46

اه بچه بی ادب .
منظورم با بچه بود نه شما .
حالا نمیشد یک چیز دیگه بذاری خوب حالمون بد شد .

نه نمیشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد