ایمان واقعی

روزی بازرگان  موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه  شد خانه و مغازه اش در غیاب  او آتش گرفته و کالا های گرانبهایش  همه سوخته و خاکستر شده اند  و خسارت هنگفتی به او وارد امده  است .

فکر می کنید آن مرد چه کرد؟!
خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ و یا اشک ریخت ؟ نه.....

او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت : "خدایا ! می خواهی که اکنون چه کنم؟
مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود ، تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود :
مغازه ام سوخت ! اما ایمانم نسوخته است ! فردا شروع به کار خواهم کرد!

نظرات 12 + ارسال نظر
habib پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 16:47 http://www.artooon.ir

www.artooon.ir از سایت ما دیدن کنید

دیدن کردیم

بیتا پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 17:02 http://khaste-nabash.blogsky.com

سلام...خیلی خوبه آدم از این حس های قشنگ داشته باشه...خیلی

بله خیلی

فریناز پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:14


اینا گریه ی شوقه
کاش ایمان ما هم برسه مثل اون مرده

ایمان من که از اون مرده بیشتره.شمارا نمیدونم

شبنم جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:31 http://seven-stones.blogsky.com

اول که خوندمش خودمو گذاشتم به جای طرف
من اگه بودم کم میوردم

نترس کم بیاری بقیشو خودم هستم

ghasedak جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:54 http://www.earsplitting-silence.blogsky.com

بعله قشنگ بود
شما هم داستان نوشتی
البته این حکایته

من حکایت نویسم.اینم داستان بود

ساناز جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:48

سلام کاش ما هم میتونستیم اینجوری باشیم

شما نمیتونید ولی ما میتونیم.

z.o جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 17:40 http://zar2020.persianblog.ir

کارش عالی بود

کارشما هم عالیه

یلدا شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 00:44 http://taranomdelha.blogfa.com

شبنم شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:16 http://seven-stones.blogsky.com

کسی خونه نیست ؟

شما تشریف داشته باشید.تاچاییتونو بخورید من میرسم.

درنا شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:30 http://www.dornah.blogfa.com

حالا اگه ما بودیم!!!!!!!!!!
زمین و زمان رو به هم می دوختیم که چرااااااااااااااااااااااا
این بلا باید سر من بیاد

شما شاید ولی من نه

ساناز یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:29

سلام اتفاقا ما میتونیم شما نمیتونید

منم که همیتو گفتم
اتفاقا ما میتونیم شما نمیتونید

فریناز یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:34

میگم توجه کردی جنبه نداری ازت تعریف بشه؟

امیدوارم همیشه ایمانت بیشتر از قبل بشه

کیییییه
منم امیدوارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد