درخت غچه برآورد و بلبلان مستند
جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
حریف مجلس ما خود همیشه دل می برد
علی الخصوص که پیرایه ای بر او بستند
بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط
ز بس که عامی و عارف به رقص برجستند
یکی درخت گل اندر سرای خانه ماست
که سروهای چمن پیش قامتش پستند
به سرو گفت کسی، میوه ای نمی آری
جواب داد که آزادگان، تهی دستند
من پیر زنم داداش ؟
نه اجی
در این که شما پیرزن نیستید شکی نیست
چون همنام من که پیرزن انتخاب نمیکنه
حمیدا خوش سلیقن
دیگه اسمشو نیار
من که نیوردم
معذرت میخوام انگار یکم بد گفتم
آخه دیگه نمیخوام حتی اسمشو بشنوم
باشه
ببخشید ناراحتت کردم
اسمشو نمیارم
سلام خوبی من که اومدم نبودبی خداحافظی نه ابی نه ای نبود بای بای