دوباره هلهله سرده بهار می آید
دوباره فصل تو ای بی قرار می آید
هزاره شد غم هجران ولی تو می دانی
که صاحب صده ها انتظار می آید
چه روز ها که به عشقش تو عهد می خواندی
بدان به عهد وفا می کند نگار می آید
دوباره خاک کویرم،حریص بارانم
ببار ابر نگاهم،ببار می آید
میان خانه قلبم چه شور و غوغایی است
بزن دلم، دف و نی را که یار می آید
بدان که ماه تو در پشت ابر ها نمی ماند
بزن حصار دلت را کنار می آید
مسافر دل ما با چه شور شیرینی
زسالهای نهان آشکار می آید
خب نظر نمی دم دیگه
چرا تو هم مثل من آپ انتظار می ذاری؟
حسودی دیگه
بعله بعله من حسودم
دیگه اپ انتظار نمیذارم(از زبون فریناز)
خوبی آقا حمید انگار بالاخره تشریف آوردید
خوش اووووووووومدی
مرسی
ســـــــــــــــــــلام
سلام عزیزم
عزیزم سلام
تو شعر هم دست از سر شیرینی بر نمیداری ؟ نه ؟
***مسافر دل ما با چه شور شیرینی ***
نه
منو شریینی
عمرا
اه اه کی شرینی میخوره
همه را جمع کن بده من بندازم دور
دوست خوبم برای شفای عزیزم دعا کنید
سلااااااااااااااااام
چطوری پهلوون .؟
چه خبرا ؟
مارونمیبینی خوش میگذره ؟
سلام
من که تا الن شما را ندیدم
خوش نمی گذره
سلام وبلاگه جالب و قشنگی داری.من 5 شنبه تولدمه اومدم دعوتت کنم تشریف بیارید.8/2/90.منتظرم
سلام
خوب هستین شماااااااا؟!!!
خوش و سلامت باشین...
سلام
مرسی مریم گلی
خوبی
منم که همیشه خوبم