پیامک اشتباهی

بنده خدا کسی مجبورت نکرده بود.این شما بودید با دروغات و نیرنگ

 خواستی سواری بخورید

-اولا سلام.دوما فکر کنم پیام اشتباهی فرستادی رو خطم.

من میرم کنار چون از اول میدونستم همه حرفات دروغ بود.دیگه حق نداری به من پیام بدی

گفتم اشتباه گرفتی من به شما پیام ندادم


گر مرا نمی شناسید چرا مسیج می فرستید

شما به گوشی من پیام دادین .من که بهتون پیام ندادم.حالا یه بار دیگه شمارتون رو چک کنید ببینید واقعا شاید اشتباه گرفتین

نه هرچقدر کورباشم دگه اینقدرمی بینم که اشتباه نکنم



خدا شفات بده. ظاهرا مشکل داری

من طوریم نیست که خدا شفام بده خدا شما را شفا بده که مشکل دارین

الان شاید اشتباه کرده باشم ولی شماره شما رو گوشیم بودچون زنگ زده بودید.

من سه روزه گوشیمو از تو کیفم درنیوردم.کیفمم تو اتاقمه در اتاقمم قفله

فقط امیدوارم زودتر شفا پیدا کنید و مطمین باشید منو هیچوقت نمی شناسید

زنی؟ مردی؟ سرکاریه؟ دوربین مخفیه؟ یا واقعا منو با کسی دیگه اشتباه گرفتید

زن و مرد مهم نیست دوربین مخفی هم نیست فقط اشتباه بود.

شاید اون نفری که با این گوشی زنگ زده شما نبودید یا اشتباهی زنگ زدید.

من دو خط دارم این خطم حدود دوهفتس شارژنداره.دست کسی هم نبوده.

ببخشید شماره اشتباه گرفتم.شماره خیلی شبیه شماره شماس.شرمنده اشتباه شد.

حالا یه نفر اذیتتون کرده و شما خواستین تلافی کنید که اشتباها شماره منو گرفتید درسته؟

بله خواستم تلافی کنم

کسی که نفهم باشه هیچوقت نمیفهمه بی خیال تلافی.فقط خودتون را اذیت می کنید

منظورتان چیه؟یعنی من نفهمم.دستتون درد نکنه

نه منظورم اونه که اذیتت کرده

اصلا منو از کجا می شناسی

من که نمی شناسم.خودت پیام اشتباهی فرستادی رو خطم


ببخشید مزاحمتون شدم.میتونم خواهش کنم شماره منو حذف کنید.

من معمولا شماره کسی را یواشکی ذخیره نمیکنم.خیالت راحت باشه

ببخشید شما کجایی هستید؟

شما اقایید نه؟

بین منو و یکی از همشهریاتون تا پریشب یه موضوعی بود که به هم خورد.

من از اول میدونستم اون داره اشتباه میکنه منم خیال باطل

یه ماه بیشتر آسایشمو گرفت تا راضی شدم جوابشو بدم.وفاش هم یه هفته بود.

حرفاشو قبول نداشتم.فقط با وساطت باباش بهش اعتماد کردم.

به گفته خودش باباش درجریان بود قرار بود نزدیک عید بیان خواستگاری.ولی یهو گفت نمیخوام

نه دانشجو نیستم.همینطور تلفنی با هم آشنا شدیم.

به باباش گفتم جلوشو بگیره مزاحم نشه. باباش گفت مگه خواستگاری گناهه

گفتم خواستگاری راه و رسم داره .گفت خب تو یه شماره بده با خانوادت تماس بگیرم

به خودش گفتم بابات همچین حرفی زده گفت حالا صبر کن خودم بهت میگم کی شماره بدی

از کجا مطمینی باباش بود.مطمین باش باباش نبود وسرکارت گذاشته

اون گفت بابامه منم باورکردم.گناهش با خودش.

وحالا میخوای تلافی کنی؟مطمین باش فقط خودت اذیت میشی.هرچی باشه تو دختری و خیلی نسبت به پسرا حساستری.بعدشم می تونی چیکار کنی؟

نه از من که کاری برنمیاد.

اینم برات شد یه تجربه تا به هرکسی اعتماد نکنی.یه تجربه سخت که هیچوقت از ذهنت نمیره

فقط به مرور زمان کم رنگ میشه

ممنونم از دلداریتون

شب خوش

وظیفم بود.خدا نگهدار


نظرات 5 + ارسال نظر
فریناز یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 16:02

میگما عکس خونه خودته؟

همون که رنگارنگه؟

نه
خونه من شکلاتیه
مث همون خونه جادوگرا تو قصه ها
تصورشو بکن
یه خونه که همه در و دیواراش از شکلات ساخته شده باشه

افسانه یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 16:40 http://gtale.blogsky.com

سلام
عجب فکر کنم بعضی ها عادتشونه پیام های اشتباهی بفرستند تا طرف مقابل رو محک بزنند وببینند طرف اهل دوست شدن هست یا نه اگه اهل نبود ادعا می کنند که واقعا اشتباه گرفتند اگه اهل بود که...

اتفاقا منم اهل دوست شدن هستم
حیف شد دیر گفتی.
ازحالابه بعد باشما مشورت میکنم ببینم نیت نفرات بعدی چیه

ناله بارون دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 18:54

سلام
عج________________________ب

...

یاد تو شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 16:22


میدانی دلتنگی عین آتش زیر خاکستر است گاهی فکر میکنی تمام شده اما یک دفعه همه ات را آتش میزند....

یادتو دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:19

حضور هرکس در زندگی ما اتفاقی نیست.خدا درهرحضور راهی نهان کرده است به سوی کمال.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد