در این بهار مژده باران دروغ بود
در صبح دشت عهد سواران دروغ بود
هرساقه ای تبر شد و صد شاخه را برید
امید برگ و بار درختان دروغ بود
افراسیاب حاکم این شهر مانده است
افسانه های رستم دستان دروغ بود !
هر صبح و شام گرگ به این گله می زند
از بس همیشه هی هی چوپان دروغ بود !
تقدیر آدم از بهشت رانده گشتن است
حتی اگر دسیسه شیطان دروغ بود
"دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر"
برگشت و گفت : خلقت انسان دروغ بود