امشب


از من بگریزید که می خورده ام امروز
با من منشینید که دیوانه ام امشب
ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد
ای بیخبر از گریه ی مستانه ام امشب
یک جرعه ی آن مست کند هر دو جهان را
چیزی که لبت ریخت به پیمانه ام امشب
بی حاصلم از عمر گرانمایه فروغی
گر جان نرود در پی جانانه ام امشب

نظرات 1 + ارسال نظر
رهگذر یکشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 17:42 http://137554.blogfa.com/

سلام
ممنون که بهم سرمیزنی
راستی این شعره خیلی زیبا بود
این متن یه اهنگی نیس؟؟؟خیلی برام اشناست

سلام
بله
متن آهنگه
م
ع
ی
ن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد