بدون شرح

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

می خواهم با کسی رهسپار شوم که دوستش می دارم

می خواهم با کسی رهسپار شوم که دوستش می دارم

نمی خواهم بهای این همراهی را با حساب و کتاب بسنجَم

یا در اندیشه خوب و بَدَش باشم.

نمی خواهم بدانم دوستم می دارد یا نه.

می خواهم بروم با آنکه دوستش می دارم.

                            ((برتولت برشت))

تصمیم کبری

از آنجا که ما اقتصاد خوانده ایم لذا با توجه به بحرانهای پیش امده در بلاد کفر و بی ارزش تر شدن پول مسلمین ، پس از ساعتها تفکر و مباحثات اقتصادی با اقتصاددانی همچون آدام اسمیت و فلیپس ،تمام ذخیره ارزی کشور را به بنگاه مسکن دادیم تا توانستیم یک قطعه زمین مسکونی را تصاحب نماییم. هرچند دراین بین صاحب زمینی بس گرانبها گردیدیم ولیکن ثروتمان رو به افول رفت و تراز پرداختهایمان با کسری مواجه گشت و ذخیره ارزی مان مانند جیب های تهیدستان شد که تنها موجودیشان شپش هایی است که از بیکاری ، بندری می رقصند 

 

 

پ نوشت 1: به دلیل گرانی شرینی و خالی بودن صندوق ذخیره ارزی از دادن شرینی معذوریم حتی به شما دوست گرامی 

 

پ نوشت 2: سه روز پیش یکی از نگهبانان شرکت به دلیل گاز گرفتگی با عجله به آخرت سفر نمود.الفاتحه

رهگذر

سالهاست که معنای این را نفهمیده ام"رفت وآمد" یا " آمد و رفت"؟؟؟؟

آدمها میروند که برگردند یا می آیند که بروند...!!!!؟؟؟