تقویم تاریخ



چهارشنبه : به دلیل سرماخوردگی شدید و نیاز مبرم  به مرخصی و نظر به کاهش شرینی بدن،خوابگاه را به قصد خانه ترک نمودیم.


پنجشنبه : از سحرگاهان تا شامگاه خویش را  اندرون رختخواب عافیت  به خوابی از جنس مردمان کهف سپری نمودیم.


جمعه برای تفریحات سالم و گشت و گذار و  به نیت تفکر در خلقت به دشت و صحرا مشرف شدیم  که در انجا به دلیل ناپدید شدن سوییچ ماشین تمام وقت گرانبهاتر از طلایمان صرف پیدا کردن سوییچ مذکور نمودیم.



ادامه مطلب ...

با هم بیندیشیم

دیروز ظهر تو سالن غذاخوری شرکت نهار مرغ بود.چون  به اندازه کافی مرغ بدنمون تامین شده بود و نظر به کمبود شدید ویتامین املت در بدن بعد از دو قرن متمادی دوری از آشپزی ،با تلاش مضاعف و همت مضاعف.املتی بس لذیذ مهیا کردیماز قضای بد روزگار، رئیس شرکتمان نیز به دلیل سرریز مرغ بدن و کمبود املت ، لنگ لنگان و بوکشان به خوابگاه امده و در نقش انگل ایفای نقش نمود.


ادامه مطلب ...

یاداشت روزانه 2

امشب بعد از خوردن غذایی مفصل ، از سیری شکم و بیکاری زیاد (قبل و بعد و حین کار) نیت درس خوندن و ادامه تحصیل گرفتیم.و از آنجا که شنیده ایم دانشگاه آزاد مدارکی بس سهل و اسان و با اندک درهم و دینار به خلایق اعطا میکند ما نیز ارشدی از این دانشگاه به کلکسیون مدارکمان بیفزاییم.

بعد از سرقت هندوانه شب یلدا از یخچال همکارمان و نوش جان نمودن قسمتهای مرکزی میوه مذکور و بخیه نمودن و بازسازی آن مرحوم و همچنین مشاهده هیکل برازنده مان در اینه تصمیم گرفتیم روزی دو سه دقیقه نیز بورزشیم.زیرا شنیده ایم ورزش موجب سلامتی و شادابیمان می شود.

اخر سر نیز پس از پاتک به خود و خوردن یک عدد کلوچه مامان ساز و اندکی تفکر در مزایای یادگیری زبانهای اجنبی عزم مان را جزم نمودیم که تافلی شویم قبل از تفاله شدن.

ولی بعد از نوشیدن دو لیوان چای گرم و گرم شدن بدنمان و بعد از تفکری عمیق در معمای  هستی و پی بردن به این نکته که این دنیا گذرگاهی بیش نیست تصمیم بر این شد که همان بازی کامپیوتریمان در حین کار بهترین کار است.در صدق این گفتار همان بس که سری را که درد نمی کنند دستمال...


پ نوشت 1:از فردا باید بشینم برا ارشد درس بخونم

پ نوشت 2:از فردا باید بلندشم ورزش کنم

پ نوشت 3: بعد از سر شماری جوجه ای یه چیز جالب فهمیدم. اونم اینه که همه جوجه رنگیا خروسن


یاداشت روزانه

چهارشنبه شب سر قضیه بوووووووووووووووووووووق اعصابم خیلی خراب شد.بعدش هم معده درد شدید گرفتم.رفتم دکتر یه سرم بهم تزریق کرد.

نمیدونم ربط اعصاب به معده درد چیه

معده درد چه ربطی به سرم داره

فقط ربط معده درد با سه روز مرخصی را خوب فهمیدم

بعد از سه روز مرخصی امروز کارم شروع شد.

خیییییییلی کار دارم.

بخصوص اینکه دو روز بیشتر به پاییز نمونده.

باید برم همه جوجه ها را بشمارم.


پ نوشت: همه مدارک شناسایی تون اماده و دم دست باشه .تو این دوروزه حتما یه نفر خونه باشه.

ماموران جوجه شمار با جلیقه مخصوص ، کارت شناسایی با ارم شکلاتی میان دم خونه هاتون.


پ نوشت 2: هفته حمل و نقل مبارک باد.تو این هفته هشت نفر از راننده های شرکتمون را اخراج کردیم.

سلام

من با قلبی مطمئن

و بخش نظراتی باز

به میان شما باز می گردم


((به فرموده:بخش نظرات را باز گذاشتیم))