-
انتظار
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1390 20:47
به انتظار فصل تو تمام فصلها گذشت
-
انتخاب
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1390 20:39
خیلی سخته انتخاب بین یه نفر که دو فرزند تالاسمی داره و جوانی که 25 اسفند عروسیشه برا اخراج از پروژه انتخاب بین درس خواندن و کار کردن انتخاب یه کار نزدیک خونه بعد از یازده سال دوری با حقوق خیلی کم و یه کار دور از خونه با حقوق عالی انتخاب بعداز ظهرها برای استراحت بعد از ده ساعت کار با ادامه ترم های عقب افتاده زبان...
-
پروانه
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1390 15:44
دو تا پیرمرد با هم قدم می زدن و 20 قدم جلوتر همسرهاشون کنار هم به آرومی در حال قدم زدن بودن . پیرمرد اول: «من و زنم دیروز به یه رستوران رفتیم که هم خیلی شیک و تر تمیز و با کلاس بود، هم کیفیت غذاش خیلی خوب بود و هم قیمت غذاش مناسب بود .» پیرمرد دوم: «اِ... چه جالب. پس لازم شد ما هم یه شب بریم اونجا... اسم رستوران چی...
-
نابینا حقیقی
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1390 15:05
نابینا : مگر شرط نکردیم از گیلاسهای این سبد یکی یکی بخوریم ؟ بینا : آری نابینا : پس تو با چه عُذری سه تا سه تا می خوری ؟ بینا : تو حقیقتا" نابینایی ؟! نابینا : کور مادرزاد بینا : چگونه دریافتی من سه تا سه تا می خورم ؟! نابینا : آن گونه که من دو تا دو تا می خورم و تو هیچ معترض نمی شوی . چرا بعضی افراد فکر میکنند...
-
نابینا حقیقی
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1390 15:05
نابینا : مگر شرط نکردیم از گیلاسهای این سبد یکی یکی بخوریم ؟ بینا : آری نابینا : پس تو با چه عُذری سه تا سه تا می خوری ؟ بینا : تو حقیقتا" نابینایی ؟! نابینا : کور مادرزاد بینا : چگونه دریافتی من سه تا سه تا می خورم ؟! نابینا : آن گونه که من دو تا دو تا می خورم و تو هیچ معترض نمی شوی . چرا بعضی افراد فکر میکنند...
-
بدون شرح
سهشنبه 18 بهمنماه سال 1390 10:36
-
خاطره
دوشنبه 17 بهمنماه سال 1390 15:09
مثل همیشه خاطره می کوفت بر سرم تا باز هم روانه شوم سمت دفترم در فکرهای آبکی ام گیر کرده ام حتی تو را از عشق خودم سیر کرده ام امشب تو نیستی که مرا زیر و بم کنی امشب تو نیستی که به قلبم ستم کنی حال مرا دوباره از عشقت به هم بزن بر شیشه های عینک خود قاب غم بزن غم آمده به زخم نگاهم نمک زده چون بند بند ثانیه هامان کپک زد ه...
-
می خواهم با کسی رهسپار شوم که دوستش می دارم
دوشنبه 17 بهمنماه سال 1390 15:02
می خواهم با کسی رهسپار شوم که دوستش می دارم نمی خواهم بهای این همراهی را با حساب و کتاب بسنجَم یا در اندیشه خوب و بَدَش باشم. نمی خواهم بدانم دوستم می دارد یا نه. می خواهم بروم با آنکه دوستش می دارم. ((برتولت برشت))
-
بادکنک
یکشنبه 9 بهمنماه سال 1390 11:35
اگه یه روز فرزندی داشته باشم، بیشتر از هر اسباببازی دیگهای براش بادکنک میخرم. بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد میده. 1 - بهش یاد میده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره. 2 - بهش یاد میده که چیزای دوست داشتنی میتونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون...
-
اس ام اس
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1390 21:36
بی تفاوت باش .. به جهنم ! مگر دریا مُرد از بی بارانی ؟! *********************** اگه خاطرخواه زیاد داری معنیش این نیست که فوق العاده بی نقصی شاید خیلی ارزون قیمتی...! *********************
-
باران
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1390 16:38
از چشم یا آسمان فرقی نمی کند باران وقتی بر زمین افتاد دیگر باران نیست
-
شعری زیبا از شاملو
شنبه 1 بهمنماه سال 1390 14:41
نگاه کن چه فرو تنانه بر خاک می گسترد آنکه نهال نازک دستانش از عشق خداست و پیش عصیانش بالای جهنم پست است. آن کو به یکی « آری » می میرد نه به زخم صد خنجر، مگر آنکه از تب وهن دق کند. قلعه یی عظیم که طلسم دروازه اش کلام کوچک دوستی است. انکار ِ عشق را چنین که بر سر سختی پا سفت کرده ای دشنه مگر به آستین اندر نهان کرده باشی....
-
تصمیم کبری
شنبه 1 بهمنماه سال 1390 14:22
از آنجا که ما اقتصاد خوانده ایم لذا با توجه به بحرانهای پیش امده در بلاد کفر و بی ارزش تر شدن پول مسلمین ، پس از ساعتها تفکر و مباحثات اقتصادی با اقتصاددانی همچون آدام اسمیت و فلیپس ،تمام ذخیره ارزی کشور را به بنگاه مسکن دادیم تا توانستیم یک قطعه زمین مسکونی را تصاحب نماییم. هرچند دراین بین صاحب زمینی بس گرانبها...
-
رهگذر
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 15:00
سالهاست که معنای این را نفهمیده ام"رفت وآمد" یا " آمد و رفت"؟؟؟؟ آدمها میروند که برگردند یا می آیند که بروند...!!!!؟؟؟
-
شعر آرامش
یکشنبه 18 دیماه سال 1390 19:59
آرام باش و مثل فرورفتنِ پایِ گوزنی در برف آرام بگیر من از درونِ تو حرف میزنم اگر بخواهی تابستان هم برف میآید حرکت کن از جا بلند شو تا زمین تندتر بچرخد و به آرزوهایت برسی کلمهیِ کاملشده بارانِ چکیده بر بالِ پروانه و شیرهیِ شفافِ انگوری تو زلال باش اگر بخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگر بخواهی درخت...
-
تقویم تاریخ
یکشنبه 18 دیماه سال 1390 19:57
چهارشنبه : به دلیل سرماخوردگی شدید و نیاز مبرم به مرخصی و نظر به کاهش شرینی بدن ،خوابگاه را به قصد خانه ترک نمودیم. پنجشنبه : از سحرگاهان تا شامگاه خویش را اندرون رختخواب عافیت به خوابی از جنس مردمان کهف سپری نمودیم. جمعه برای تفریحات سالم و گشت و گذار و به نیت تفکر در خلقت به دشت و صحرا مشرف شدیم که در انجا به دلیل...
-
افسانه
یکشنبه 11 دیماه سال 1390 21:09
ا فسانه : در شب تیره ، دیوانه ای کاو دل به رنگی گریزان سپرده در دره ی سرد و خلوت نشسته همچو ساقه ی گیاهی فسرده می کند داستانی غم آور در میان بس آشفته مانده قصه ی دانه اش هست و دامی وز همه گفته ناگفته مانده از دلی رفته دارد پیامی داستان از خیالی پریشان ای دل من ، دل من ، دل من بینوا ، مضطرا ، قابل من با همه خوبی و قدر...
-
پیامک اشتباهی
یکشنبه 11 دیماه سال 1390 14:09
بنده خدا کسی مجبورت نکرده بود.این شما بودید با دروغات و نیرنگ خواستی سواری بخورید -اولا سلام.دوما فکر کنم پیام اشتباهی فرستادی رو خطم. من میرم کنار چون از اول میدونستم همه حرفات دروغ بود.دیگه حق نداری به من پیام بدی گفتم اشتباه گرفتی من به شما پیام ندادم گر مرا نمی شناسید چرا مسیج می فرستید شما به گوشی من پیام دادین...
-
با هم بیندیشیم
پنجشنبه 8 دیماه سال 1390 11:00
دیروز ظهر تو سالن غذاخوری شرکت نهار مرغ بود.چون به اندازه کافی مرغ بدنمون تامین شده بود و نظر به کمبود شدید ویتامین املت در بدن بعد از دو قرن متمادی دوری از آشپزی ،با تلاش مضاعف و همت مضاعف.املتی بس لذیذ مهیا کردیم از قضای بد روزگار، رئیس شرکتمان نیز به دلیل سرریز مرغ بدن و کمبود املت ، لنگ لنگان و بوکشان به خوابگاه...
-
برنامه
یکشنبه 4 دیماه سال 1390 17:08
امروز ششمین روز از اجرای برنامه بوووووووووووووووووووق میگذره. برنامه ای که هشت بار انجام دادم ولی هربار به دلیلی ناتمام باقی می ماند. برام عجیبه وقتی بخوای کاری انجام بدی و برنامه ای می چینی زمین و زمان دست به دست هم می دن تاجلوی انجام برنامه هاتوبگیرن. عادت دارم همه کارامو با برنامه جلوبرم.درس خوندن، کار کردن،...
-
یاداشت روزانه 2
سهشنبه 29 آذرماه سال 1390 21:22
امشب بعد از خوردن غذایی مفصل ، از سیری شکم و بیکاری زیاد (قبل و بعد و حین کار ) نیت درس خوندن و ادامه تحصیل گرفتیم.و از آنجا که شنیده ایم دانشگاه آزاد مدارکی بس سهل و اسان و با اندک درهم و دینار به خلایق اعطا میکند ما نیز ارشدی از این دانشگاه به کلکسیون مدارکمان بیفزاییم. بعد از سرقت هندوانه شب یلدا از یخچال همکارمان...
-
یاداشت روزانه
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 10:12
چهارشنبه شب سر قضیه بوووووووووووووووووووووق اعصابم خیلی خراب شد.بعدش هم معده درد شدید گرفتم.رفتم دکتر یه سرم بهم تزریق کرد. نمیدونم ربط اعصاب به معده درد چیه معده درد چه ربطی به سرم داره فقط ربط معده درد با سه روز مرخصی را خوب فهمیدم بعد از سه روز مرخصی امروز کارم شروع شد. خیییییییلی کار دارم. بخصوص اینکه دو روز بیشتر...
-
تجزیه و تحلیل
دوشنبه 21 آذرماه سال 1390 07:39
عادت نکرده ایم خویش را " تجزیه و تحلیل " کنیم به همین دلیل هم " تجزیه " می شویم و هم " تحلیل " می رویم .
-
شاخ و برگ
چهارشنبه 16 آذرماه سال 1390 15:25
یک روز گرم، شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند و به دنبال آن از برگ های ضعیف و کم طاقت جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را دد منشانه و با غرور خاصی تکرار کرد تا اینکه تمام برگ ها جدا شدند و شاخه از کارش بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبیده بود و...
-
سلام
چهارشنبه 16 آذرماه سال 1390 15:10
من با قلبی مطمئن و بخش نظراتی باز به میان شما باز می گردم ((به فرموده:بخش نظرات را باز گذاشتیم))
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 آذرماه سال 1390 16:03
گاه گاهی دل من می گیرد بیشتر وقت غروب آن زمانی که هوا نیز پر از تنهاییست و اذان در پیش است من وضو خواهم ساخت از خدا خواهم خواست که تو تنها نشوی و دلت پر خوشی های دمادم باشد
-
منتظر
شنبه 28 آبانماه سال 1390 13:22
مخواه از رخ ماهت نگاه بردارم مخواه چشم بپوشم ، مخواه بردارم اگر به یـُمن ِ قدمهای مهربانت نیست بگو که سجده از این قبله گاه بردارم مگر بهشت نگاه تو عاشقم بکند که دست از سر ِ نقد ِ گناه بردارم گناه ِ هرچه دلم بشکند به گردن توست گناه ِ هر قدمی اشتباه بردارم تو قرص ماهی و من کودکی که می خواهم به قدر کاسه ای از حوض ِ ماه...
-
پروردگارا!
یکشنبه 22 آبانماه سال 1390 06:40
به من آرامش ده تا بپذیرم آنچه راکه نمی توانم تغییر دهم دلیری ده ت ا تغییر دهم آنچه را که می توان تغییر دهم بینش ده تا تفاوت این دو را بدانم مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند
-
لحظه دیدار نزدیک است
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 00:14
لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام مستم باز می لرزد دلم دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ های نپریشی صفای زلفکم را دست آبرویم را نریزی دل ای نخورده مست لحظه دیدار نزدیک است
-
ماه عزت و بندگی مبارک
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 10:02
با تمام وجود گناه کردیم و در تکرار آن اصرار،اما نه نعمتهایش را از ما گرفت و نه گناهان ما را فاش کرد . اگر اطاعتش کنیم چه می کند...! خدایا تو چه بی صدا و بی منت می بخشی و من چه حسابگر و با منت عبادت می کنم!