راه حل


هر مشکلی را حلی دارد ...
اما وقتی فکر می کنید ،
مشکل شما هیچ چاره ای ندارد ،
هنوز یک راه حل باقی است ...
و آن " دعــــــا " نام دارد ... !

عشق بازی


خوش به حال باد

گونه هایت را لمس می کند

و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد!

کاش مرا باد می آفریدند

تو را برگ درختی خلق می کردند؛

عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟!

در هم می پیچند و عاشق تر می شوند...

ساده


ساده که میشوی
همه چیز خوب می شود

خودت
غمت
مشکلت
غصه ات
آدم های اطرافت
حتی دشمنت

یک آدم ساده که باشی
برایت فرقی نمی کند که تجمل چیست
که قیمت تویوتا لندکروز چند است
بنز آخرین مدل ، چند ایربگ دارد

مهم نیست
نیاوران کجاست
شریعتی و پاسداران و فرشته و الهیه
کدام حوالی اند
رستوران چینی ها
گرانترین غذایش چیست

ساده که باشی
همیشه در جیبت شکلات پیدا می شود
همیشه لبخند بر لب داری
بر روی جدول های کنار خیابان راه میروی
زیر باران ، دهانت را باز میکنی
و قطره قطره مینوشی باران را

آدم برفی که درست میکنی
شال گردنت را به او میبخشی

ساده که باشی
بربری داغ با بنیر واقعاً عشقبازیست

آدمهای ساده را دوست دارم
بوی ناب آدم می دهند
ساده که می‌شوی
فرمول نمی‌خواهی
ایکس تو همیشه مساوی ایگرگ توست
درگیر رادیکال، انتگرال نیستی
هرجایی به راحتی محاسبه می‌شی
ساده که می‌شوی
حجم نداری، جایی نمی‌گیری
زود به‌یاد می آیی و دیر از خاطر میروی
ساده که می‌شوی
کوچک می‌شوی
توی دل هر کسی جا می‌شوی
و باز همیشه در جیبت شکلات پیدا می شود...

زندگی


زندگی آن قدر ها هم جدی نیست،

بیایید شوخی ها را جدی تر بگیریم...!

آدمیان به لبخندی که بر لب ها می نشانند،

به احساس خوبی که بر جا می نهند،

و به دردی که از یکدیگر می کاهند می ارزند..

غزلی در نتوانستن


 از دست های گرم تو

 کودکان توامان آغوش خویش

 سخن ها می توانم گفت

 غم نان اگر بگذارد

 

 نغمه در نغمه درافکنده

 ای مسیح مادر ای خورشید

 از مهربانی بی دریغ جانت

 با چنگ تمامی ناپذیر تو

 سرودها می توانم کرد 

 غم نان اگر بگذارد

 

 رنگ ها در رنگ ها دویده

 از رنگین کمان بهاری تو

 که سراپرده در این باغ خزان رسیده

 برافراشته است

 نقش ها می توانم زد

 غم نان اگر بگذارد

 

 چشمه ساری در دل و

 آبشاری در کف

 آفتابی در نگاه و

 فرشته یی در پیراهن

 از انسانی که تویی

 قصه ها می توانم کرد

 غم نان اگر بگذرد.

((شاملو))